بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
راستش. اصلا اصلا نه حرفا اونو میفهمم نه حرفا هلاکویی . بنظرم خیلی خود خواهن یه بار یکی توو برنامه تلویزیونی بهش زنگ زد توو اون همه جمعیت یه شوخی خیلی خیلی زشتی باهاش کرد گیریم مسخرش کرد. دیگه حالم ازش بهم خورد
❌لایک نکن❌فقط جواب ریپ مودبا رو میدم 🔴 🔴 جلوی میز کارتون یا میز تحریرتون یا توی نوت گوشیتون اینو بنویسید:"یه قانونی هست ک میگه:تو الان تو گذشتهی آیندتی پسجایی واسه پشیمونی نزار. ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…