سلام دوستان ما اکثرا باهم مشکل داریم و بیشتر اوقات قهریم اوایل اون قهر میکرد ولی انقد پیشقدم شدم خسته ام کرد و بخدا همیشه مقصر اونه دونه دونه بگم متوجه میشین با چه شخصیتی دارم زندگی میکنم این مقدمه رو گفتم تا خوابمو بگم
از ۱۳ ام که روز تولدم بود قهریم . من قهر کردم....
خلاصه میگم زیاده خوابم.دیدم تو خیابونیم دخترمم کنارم هوای بارونی که زمین خیسه
گوشیش زنگ خورد این با خنده بدو بدو راهو برگشت دویدم تا ببینم کجا میره
دیدم رفت یه میوه فروشی بود نمیدونم خلاصه حالت بساط داشت نایلون میکشیدرو بساط وصاحب بساط یه خانوم خیلی قد کوتاه انگار تو پاشم مشکل داشت حدودا سن ۴۰ چهره سفید و خیلی معمولی همش مبخندیدن نمیدونم چیا میگفتن
اخ که چقد صحنه بدی بود
اومد بهش گفتم میخوای زنت بدم؟گف اتفاقا باهاش حرف زدم یه مدت تا شرایطش خوب بشه مخفیانه صیغه اش کنم وای یه حالی شدم تو خواب اشک میریختم از تو رودخونه که اب کمی ازش رد میشد پر از سنگ ریز و کلوخ بود راهو برگشتم با دخترم هنوزم قلبم اروم نگرفته....
این درحالیه که همیشه میگم کاش بره با یه زنی منو ول کنه اخه خیلی عذابم داده و میده....
تو خواب عینا دیدم چقد سخته برا یه خانوم همچین چیزی رو تجربه کنه حتی اگه شوهرش بدترین باشه😔😔😔😔😔😔