جوری دلم شکسته که صداش تا ناکجاآباد رفته

چقد شبیه شوهر منه گریه می کردم بدتر عصبی می شد گریه هام برت نیمه شب بود 

الهی خدا به دلت آرامش بده

من دیگ احساسی ب هیچکس ندارم بمیرن هم برام عادی هست دلی ندارم ک ناراحت بشم

من بگم خانواده شوهر چیکار کردن بامن  عروسیم نیومده.پدرشوهرم به شوهرم تهمت های بدی زدبه ناحق که منم تحت تاثیرقراردا.سرفوت بابام نبودن.توغمهام نبودن.توشادیام نبودن.سه تابچه بدنیا آوردن نبودن.بچه اخرهرسه تاجاری حامله بودیم مادرشوهرش ملاقات اونارفت پیشم نیومد.خواهرشوهرمازدواج کرد من گفت جهازشوبدعه کمکش کن بقیه داداشش هیچ.من خیلی ضرببه دیدم ازشون توسن چهارده سالگی عقدموبستن.بس کن خواهر من چقدرمهمشون کردی

عزیزکم برا دل خودت محبت کن برا آرامش روحت بی خیال حرف ها باش همیشه کسانی هستند که پشت سر حرف بزنن من وقتی کسی پشت سرم حرف می زنه دلم به حالش می سوزه چون بیچاره ست چون دنیاش کوچیکه 

بسپار بخدا دنیا و دلت رو بزرگ کن اون هایی هم که پشت سر حرف می زنن بوقتش جوابشو روزگار بهشون میده 

من خیلی کنایه و نیش زبون بهم زدن چه تو رو چه پشت سر فقط سکوت کردم نیمه شب ها گریه می کردم یوقتی به خودم اومدم دیدم اونا بیچاره ن و چه حیفه اشکای منه حیف حیف حیف اشکایی که برا حرف آدم هایی ریختم که دنیاشون کوچیکه حیف اشکی که برا این دنیا ریختم و شیطان چه استفاده هایی که نکرد از ضعف و ناامیدیم ولی الان قوی شدم ارزش خودمو پیدا کردم 

به مرور زمان یادت میره و دیگه سعی کن بهش فکر نکنی...خودتم سرزنش نکن...کاری که شده...بعدش مهمه

می تونی بخداوندی خدا می تونی فقط نباید ضعیف باشه اعتماد به نفس داشته باش بخدا توکل کن قوی باش 

ببین کوچکترین حرفی که بهم زدن این بود کوچکترینشا تو روی خودم که زن اول گله زن دوم خله زن سوم ببخشید گهه 

من شوهرم مریض بود مریض عصبی دو ازدواج ناموفق داشت من دختر بود حتی دوست پسرم نداشتم سر خوابی که دیدم دو سال جنگیدم با خانواده که قبول کنن از همه چی هم گذشتم برا همه چی کوتاه اومدم نه جشنی نه خریدی نه هیچی 

 آخرم این حرف رو شنیدم با این که کلی با بیماری همسرم جنگیدم کلی سختی کشیدم کلی دردکشیدم تو غربت تو تنهایی 

ولی بازهم خداروشکر 

همیشه پناهم خدا بود و خلوت دونفره باهاش

یادتون باشه برای خودتون عزیز باشید و برای خدا نه برای انسان های کوچک و‌حقیر 

زندگی همینه اصلا من تو ذهنم نمی گنجید با این شرایط ها ازدواج کنم ولی خواست خدا بود و شد 

برا شما هم شده و حتما رسالتی دارید 

اگه همسرت خوبی هم داره گور بابای حرف و حدیث یه مشت خاله زنک حقیر 

به خودت و زندگیت برس نزار شادی و شور و شوق رو ازت بگیرن انقد مشغله برا خودت ایجاد کن که کوچکترین زمانی برای فکر کردن به حرف و‌ حدیثا نداشته باشی بزار انسان های کوچیک تو دنیای کوچیک خودشون غوطه ور باشن ولی نزار تو رو هم غرق خودشون کنن 

یه زمانی مثل من متوجه می شی که حسرت اشکایی که ریختی رو می خوری 

قوی باش 

یادت باش شیطان برای دست ها و پا ها و افکار بیکار کار فراهم می کنه و آلوده شون می کنه

تو‌عزیزدل خدایی پس پیش خودت عزیز باشه برا خودت نه دیگران