اولین باره اینطوری جلو رومادرشوهرم وایسادم، جریان این که چن وقت پیش همسرم از برادرش دوتومن قرض میگیره وقرار میشه وقتی این ماه حقوق گرفتیم همسرم بش بده
به جان دوتابچم همین که وام ودادیم ویه چن تا قسط دیگه فقط در حد خرد وخوراک موند برامون.
برادر شوهرم هم البته مجرده وخرجش با خانوادشه
تا اینکه مادر شوهرم امروز اومد .
همین که درو براش باز کردم گفت چرا شوهرت پول پسرمو نمیده ، تا اومدم بگم بخدا نرسید کم آوردیم، یهو شروع کرد به نفرین کردن
انشالله بمیره انشالله از سر کار برنگرده انشالله بره زیر ۱۸ چرخ