توی این یکسال کلی زحمت کشید برای دانش آموزاش
بعد یکب از اولیا شده نخود داغ تر از آش گفته کسی چیزی نده تا پول جمع کنیم نفر ۵۰ تومن (بماند از ۳۶ نفر کمتر از ۲۰ نفر دادن و اونا هم که دادن گفتن زیاده 😂💔مشکل اینجسات که پولدارن و جونشون در میره 🤣🤣)خلاصه با هزار جور زحمت تونستن ۱ تومن جمع کنن (حالا بماند می خواستن با اونا برای بچشون کادو بخرن !!!) بعد امروز ۴ نفر از دانش آموزای مامانم یک تومن برای مدیر جمع کردن !(حالا نمیدونم مدیر چیکاره بود که واسش جمع کردن !) و جالبی و رو مخیش اینجا بود که اینا همونایی بودن که می گفتن ۵۰ تومن زیاده 😐😐😑😑خلاصه مامانم از وقتی اومده میگه مثل تو خوبه ، بی اخساس باشی و خشک باشی نه مثل من شنگول و مهربون 😂😂😂اوج تعریفش هم این بود که مثل من گاو باشم (چون من زیاد با کسی صحبت نمیکنم و اصولا شنونده ام و مامانم کلا برعکس منه !)
الانم اینقدر عصبی بود که رفت توت از درخت بکنه و بخوره
معاونش هم گفت تقصیر خودته که به اولیا و دانش آموزا رو دادی و باهاشون مهربون بودی ! وقتی با اینا خوب باشی جفتگ میندازن !
و انگار معاون راست میگه !