سلام بچه ها مادرشوهرم خیلی زبون تلخه آخرین بار سه هفته پیش بود یه حرف تلخی زد من دیگه نرفتم خونش امشب میخوام برم استرس دارم اگه گفت چه عجب من چی بگم. خوبه بگم یه گوسفندی و چیزی جلو پام قربونی کنید چندبار بگم پشت سرم آب بریزید که زود بیام اما شما با حرفاتون پشت سرم سنگ میریزید همین میشه دیگه
جوابشو نده
وااای جوری مادرشوهرارو توصیف میکنید تصورم از مادرشوهر ایندم اژدهایی شده ک از دهنش اتیش درمیادو تا منو ببینه میخواد اتیشم بزنه😂😑
قرار نیس حرفی بزنی فقط بگو و بلند بلند بخند همین
یا خود خدا🙁گلم بگو من عادت دارم جایی که خوشحالم بیشتر باشم
نه😶😶🤨🤨
گوسفند و اب و سنگ چیه دیگه.
زشته
گفت چه عجب
بگو درگیر بودیم. شما خوب هستید؟؟ سریع حرفو عوض کن
هرچی گفت لبخند بزن سکوت کن فقط سکوت😊😉
تو دلت هرچی خواستی بهش بگو😁
بچه های خدایی جوابمو بدین.من الان مجردم.از بس تو نی نی سایت این مسائل شوهرو مادر شوهر میبینم واقعا حس میکنم ازدواج و برا خودم خیلی ترسناک‌کردم و تا بحث خاستگار میاد ندید رد میکنم.و طرز تفکرم طوری شده ک میگم باید حتما با کسی ازدواج کنم ک عاشق هم باشیم این مسائل و ک چی اذیت میکنه منوو فلان بهش بگم.ایا واقعا همه مادر شوهرا اینطورن و ادم قراره تو زندگی زنوشوهری همش فکر و ذکرش بشه این؟؟؟؟؟؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
