سلام بچه ها الان من سه سالیه که ازدواج کردم خیر سرمم راه دور شوهر کردم ولی این سه سال طولانی ترین تایمی که من خونه پدرم موندم دو هفته بود اونم وقتی که دیگه عقدی بودم الان که خونه خودمم خونه بابام که تنها نمیزاره برم با خودش میرم نهایت 3,2روز میمونه اصلا نمیفهمم چی به چیه چیشده...بخدا حالم خیلی گرفتس تو این شهر غریب کسی رو ندارم دلتنگ خونمون شدم ولی نمیزاره برم دلم برا مادرم تنگ شده ولی درک نمیکنه خیلی خودخواهه نمیدونم واقعا چیکار کنم بنطرتون واقعا من زیاده روی میکنم یا حق با همسرمه که میگه راه دوره ۱۰ساعت راهه؟نمیدونم ولی اینم بگم خیلی غرغروعه نمیتونم بگم داداشام بیان دنبالم برا اونم حرف در میاره چیکار کنم واقعا؟دلم گرفته مثل افسرده ها شدم بقران اصلا دوس ندارم شهرشونو 😭فقط صب تا شب به خودم لعنت میفرستم برا این انتخابم
یعنی هر چند ماه یکبار مامان و بابا تو میبینی؟
الهی بگردمت
ده ساعت خیلی‌ه
ولی خب شوهرت حق اینکه نزاره بریو نداره
برو بمون
هیجا مثل خونه پدرت نمیشه
من ازش محرومم
خیلی سخته ک اینجوری
عزیزم باز همون دوسه روزم خوبه دیگه بشین زندگیتوبکن قدرهمسرتوبدون اون خانواده ای ک الان دلتنگشونی خدانیاره جداشی ک دیگه پیششون احترام نداری والان فقط ب خاطرداشتن شوهروزندگیته ک بهت احترام میذارن بی خیال
منم شهر غریبم. به سختی اینبار اجازه داده حداقل ۴ روز برم تنهایی بمونم..بخدا ۴ روز هیچی نیس
روز اول ک خسته راهم روز اخرم ک حس دلتنگی خفم میکنه ک میخام دوباره برم غربت..
امان از انتخاب بد
موندم چطور خانواده هاتون رضایت میدن شهر دور شوهر کنید سخته بخدا آدم میترکه از دلتنگی
یعنی میگی شوهر بهتر از خانوادس؟تقی به توقی میخوره توهین کنه دلت رو بشکنه دوری راه یه ور اینکه تا خوبی باهات خوب باشه خدایی نکرده بد بشی چنان زهرشو‌میریزه که تا اعماق وجودم به درد میاد...بخدا نمیدونم فقط موندم چیکار کنم
الان همسرکاملی نمیتونی پیداکنی گلم هرچی باشه انتخاب خودمونه باهاش خوب باش سعی کن فقط سرخونوادت زندگیتونابودنکنی
ی اشناداشتیم همسرش داشت مهاجرت میکرد زنش ب خاطرخونواده باهاش نرفت گفت وابسته خونوادم هستم واین حرفا...شوهره بادخترش گذاشت رفت این دختربرگشت پیش خونوادش اونقداذیتش کردن وبهش سرکوب زدن ومحدودش کردن ک بیچاره آخرش ایست قلبی کرد😔
منم همینم البته من راهم چهار ساعته هر دوسه ماه میرم چهار پنج روز میمونیم البته اگ‌بشه یک‌هفته تا ده روزم میمونیم بعدشم شوهرم میگ تو بمون من میرم من قیول نمیکنم تنهاش نمیذارم باخودش میرم و میام اخه ما قرض هم داریم نمیتونیم زیاد بریم مسافرت ولی اولویت زندگیت همسرته بعدشم هی غیر مستقیم گاهی بهش بگو وای چقدر دلم براشون تنگ شده و از این حرفا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
