سلام بچه ها
منو همسرم بهمن ماه ۱۴۰۱ بدون اطلاع خانواده ها به صورت توافقی جدا شیم.
(چون خانواده من طلاق واسشون تابو هست و کلا فکرشون بسته است و طلاق رو بی آبرویی می دونن و حمایتم نکردن مجبور شدم. خیلی ام باهاشون حرف زدم اما متأسفانه هربار با کلی زخم زبون برگردوندنم)
بخاطر خیانت های ایشون که من بعد از ۶ سال و دادن فرصت های دوباره و دوباره و حتی گرفتن حق طلاق برگشتم سر زندگیم اما بازم به کاراش ادامه داد...
دیگه بالاخره تحمل هرکسی ام اندازه ای داره و من بالای ۲۰ بار کوتاه اومدم و برگشتم سر زندگیم.
با مشاوره و روانشناس صحبت کردم حتی به دعانویس هم اعتقاد نداشتم بااین حال اونجام رفتم.
ما از همون ماه های اول عقدمون سر خیانت آقا مشکل داشتیم تا همون سال ۱۴۰۰
همسر من بخاطر تنوع طلبی اش این کارا رو می کرد
حتی تحت نظر روانپزشک قرار گرفت و دارو می خورد.
دو بار هم بخاطر همین خیانت هاش از محل کارش به مدت ۲ ماه تعلیق میشد و زندگی سخت می گذشت اما من هربار کنار اومدم.
خلاصه من خونه و ماشین در قبال مهریه ام گرفتم و توافقی جدا شدیم.
تا این که ۱ ماه بعد از جدایی مون کلی پیام فرستاد که من تغییر کردم و خواهشا بیا و برگرد ....
من دیگه اون آدم سابق نیستم و عوضش شدم.
لازم به ذکره که در تمام اون ۶ سال هر دفعه دستش رو میشد کلی عذرخواهی و قسم و آیه می خورد . حتی گریه و نامه می نوشت و...
و منو بر می گردوند اما ۶ ماه بعد یا یکسال بعد دوباره روز از نو روزی از نو ...
من به معنای واقعی ام موهام سفید شد ، افسردگی و گریه های شدید و در عرض ۲ هفته یهو ۸ کیلو کم کردم.
خیلی سالهای تلخ و بدی بود.
البته همسرم بسیار اخلاق های خوبی هم داشت اما هربار با خیانت هاش انگار چاقو رو تا دسته توی قلبم فرو می کرد و همین ظاهر خوب و درستش باعث میشد هربار بهش اعتماد کنم و بیخودی تجسس نکنم...
اما روح و روان و قلبمو می شکست💔
خییییلی ظاهر خوبی داره، البته اخلاق های خوبی هم داشت اما با خیانت ها و حرف های بدش پشت سر من باعث میشد اون همه خوبی رو بشوره ببره...
در حال حاضر من یه خانوم ۲۵ ساله ام که خونه و ماشین دارم، شاغلم هستم. بچه ام ندارم...
حالا موندم چون کسیو ندارم و تو این شهر جز خانواده اون کسی نیست برگردم دوباره یا نه؟؟؟
واقعا داغونم و اعتماد دوباره خییییلی واسم سخته ...🥺
کاش یکی بهم بگه دقیقا چه غلطی بکنم؟؟؟