نامزدم تا قبل عقدمون، خیلی خوب بود با اینکه خیلی وقته از هم شناخت داشتیم از بچگی..
ولی از وقتی عقد کردیم، انگار بعضی رفتار و کاراش برام غیرقابل هضمه و نگرانم میکنه.
خواب بود کنارم، بعد گوشیش زنگ خورد رفیقش بود این وقت شب زنگ زده بودبراش. گفت بیا بریم بیرون قلیون بکشیم حالم خوب نیست..
بعد دیدم اینم با اون قیافه خواب الود و درب و داغونش😑😂دار حاضر میشه. منم قرنیه چشام زده بود بیرون از تعجب.. گفتم کجااااا؟! گفت برم پیش فلانی حالش خوب نیست.. بعد سریع رفت..
خواهرشوهرم سریع اومد تو اتاق، گفت محیا این کجا رفت،؟ گفتم رفت پیش فلان رفیقش. میگه خب به فلانی بگو ک دیگ هسمرم متاهل شدع این وقت شب نکشینش بیرون..
منم گفتم خب داداش تو باید فهم داشته باشه ک زنشو این وقت شب تنها نزاره و نره بیرون😓😓
الان جای اون خواهرشوهرم کنارم لم داده💓
واقعاا چجوری بهش بگمممم ک من خوشم نمیاد این وقت شب برع بیروننن؟
از طرفی میگم قهر کنم بزارم برم خونه بابام اینا، ولی هعی میگم بزار یکم از عقدمون بگذره، وگرنه زود قبح این کارا شکسته میشه و من بی ارزش میشم