وضعش خوبه فقطم دوتا بچه داره که ی پسر مجرد داره
خودش چنددددبار جلو همه گف این ساختمون تموم شه ی واحدشو میده ما . ولی الان هیچ خبری نیس که نیس ...
من ازش انتظار نداشتم فقط امیدوارمون کرد و چون حالا صداشو درنمیاره دیگه خیلی ناراحتم... خیلیااااا
اگه تو این 3 4 ماه اخیر گرون نمیشد شاید میتونستیم خودمون بی منت جایی بخریم ولی با این اوصاف جدید چندین سال عقب میفتیم رابطمون باهم خیلی خوبه ولی این خسیسی هاشون محبت هاشو کم رنگ کرده تو چشمم یجورایی دلزده شدم ازشون..
بنظرتون به مادرشوهرم چیزی بگم حرفی نصحیتی چیزی؟