نامزدم(عقدیم) امشب بودیم خونه پدرش..
ازونجایی ک خانواده ایشون گفتن دوسال دیگ عروسی میگیریم.. و خانواده منم موافقت کردن.
امشب همسرم به پدرشوهرم گفت ک عروسیمونو زودتر بگیرین ماه دیگ!! با اینکه تازه ده روز تقریبا عقد کردیم.
پدرشوهرم عصبانی شد گفت من چطور وقتی الان پول دستم نیست براتون عروسی بگیرم وقتی هنوز تازه چندوقته عقد کردین چ انتظارات بیجایی داری!!
همسرم گفت دلم میخواد مستقل شم نمیتونم دیگ هی من و زنم اواره خونع شما و پدرخانمم شیم.
زودتر سروسامونمون بدین (حالا داد میکشید سر پدرش)
من هی لباسشو میکشیدم ک بس کنه، ولی ول کن نبودـ
یهو پدرشوهرم زد زیر گوشش، اونم جلو من و خواهرش و مادرش و داداش😭😔الهی بمیرم برای نامزدم.. دستمو کشید برد تو حیاطشون بعد بهم گفت محیا من میرم بیرون و بر میگردم مراقب خودت باش..
دوساعتی میشه ک رفته و گوشیش خاموشه ، به رفیقاشم زنگ میزنم میگن پیششون نیست.. دارم دیوونه میشم😭
بخدا از وقتی عقد کردیم انگار همه چی بهم ریخت، فقط دارم با استرس روزامو میگذرونم...