یه زمانی یه مسابقه نقاشی میزارن که تصویری که به بهترین شکل آرامش و نشون بده برنده میشه
یه تصویر از یه خونه کنار نهر آب و آفتاب و کو ها و آسمون آبی انتخاب میشه با یه تصویر از کوهای نامنظم و با شیب تیز و صخره ها و طوفان و رعد و برق و آسمون تیره که اگه دقت میکردی یه جوجه پرنده کوچیک بین صخره ها تو اوج آرامش نشسته
میدونی چیه من اون پرنده کوچیکم میخام باشم باید باشم چون خدا همیشه مواظبمونه حواسش بهمون هست و اینکه چیزی که منو دلگرم میکنه اینه که این زندگی هر چقد سخت و دلهره آور یه تهی داره بالاخره تموم میشه و اتفاقاتی که برامون میفته مثل یه خوابه ما فقط زیادی بزرگشون میکنیم ..... فقط باید خودمونو رها کنیم مثل یه برگی که خودشو دست جریان آب میسپاره با هر موج بالا و پایین میشه و بیخیال باشیم بی خیال حوادث اطراف لحظه هارو دریابیم نه اینکه نا امید از آینده باشیم ۶۲ روز با ذهن خالی از هر فکری میپردازم به چیزی که میخام اگه شد خدا خواسته برام ازش ممنونم اگه نشد حکمت خدامه اون چیزی میدونه که من نمیدونم شاید چیزی بهتر یه روزی نصیبم کنه