از بس سقفو نگاه کردم دارم افسردگی میگیرم گفتم یک چند روزی میرم خونه بابام تا روحیه ام عوض بشه و خواهرم بهم کمک کنه تا بتونم یکم بیشتر استراحت کنم اخه اینجا تنهام و تنهایی سخته نوزاد زیر یکماهو نگهداری کنی
شورم میگه نمیذارم بری بچم مریض میشه ..و هزار تا بهونه الکی
سز این دعوامون شد عصبانی شد گفت خودت برو بچمو نمیذارم ببری خودم بزرگش میکنم