دخترم یکسال و دوماهشه شوهرم واریکوسل گرید ۳ داره که زمانیکه سر دخترم ۴ماهه بودم متوجه شدیم از طرفی اصلا رابطه ی مشکوکی هم ماه گذشته نداشتیم فقط یکبار طبیعی جلوگیری کردیم من واقعا اصلا آمادگی این بچه رو نداشتم خیلی به سقط فکر میکنم نه اینکه خودم سقطش کنم میگم نمیخوام گناه کنم نمیخوامم ناشکری کنم اما مدتی یبار به فکرم میاد که میگم خدایا اگه امکان داره خودت بجوری تمومش کن دلم برای دخترم میسوزه که دیگه نمیتونم اونطورکه باید باهاش باشم و نمیتونه کامل شیر بخوره هفته اول همه اش گریه میکردم یعنی با احتمال تقریبا صفر بی بی چکو زدم و دیدم مثبت شد همش میگفتم اشتباهه بلافاصله رفتم آزمایش تا جواب اومد روانی شدم و دیدم که مثبته بلند بلند گریه میکردم بردم پیش دکتر گفت تا هفته ۸ و ۹ صبر کن برای سونو تا ببینم قلب تشکیل شده یا نه همش فکرم درگیره همش فکر میکنم نمیمونه همش میگم خودش سقط میشه البته علائم خاصی ندارم فقط خیلی کم نوک سینه هام حساس شده که اونم یه روزایی بیشتره یه وقتایی کمتر...سردخترم ضعف شدید و گرسنگی داشتم با تهوع صبحگاهی الان هیچی ندارم...البته زیر دلم هم گهگاهی تیر میکشه نمیدونم دلم میخواد درد دل کنم همین