خواهرم زمان دانشجویی با یه پسره متشخص و درست و حسابی عاشق و معشوق بودن حتی خانوادها راضی بودن که بعد از تمام شدن دانشگاه عقد کنن ولی خواهرم خیلی به دوستاش بها میداد .اینقدر بکی از اونها تو گوشش خوند که چرا میخوای ازدواج کنی مگه پسر قحطی اومده و هزار تا عیب از پسره و خانوادش گرفت حتی گفت با فلانی رابطه داره و من دیدم طرف رو برده خونه ..همین شد که کنسل شد ..به اون نشونی سال بعد دوست خواهرم با پسره عقد کرد و دیگه ازشون خبری نشد و خواهرم الان با ۳۲سال سن دیگه نتونست ازدواج کنه و خواستگار درست و حسابی نداره