بند کتونی دوستم رو به بهونه اینکه خراب شده بستم به صندلی استاد صداش کرد بره پاش با صندلی پخش کلاس شد:))))))
ترم اول بودم بعد استادرو تاحالا ندیده بودم اومدم تو دیدم هیشکی نیست سر جاش منم رفتم نشستم گفتم خر شانستون خودمم یکی از پشتم گفت خانم خرشانس بیرون
یکبارم دیگم برای یکی قهوه گرفتم تشکر کرد اومدم بگم قابل نداره گفتم تو قابل اینم نداری
یکبارم دیگم رو تخته طرح کشیدیم بعد استاد گفت این میمون کیه گفتم استاد خودتونید
زیاده ولی یادم نمیاد اها یبارم تو چایی یکیشون سوسک پلاستیکی انداختم زنه فهمید منم پارم کرد