تا چشمم و باز کردم دیدم شدم زن یه آدم یُبس و نچسب ک عصبیه د خیانت کار با وجود این با اون عقل ناقص ۱۵ سالم دوسش داشتم و دارم با وجود اینکه سنم کم بود براش یه بچه آوردم ک ۳سالشه ..توی این ۴ سال زندگی مشترک ب قدری من تشنه محبتم ک باورم نمیشه ..حتی فکر میکنم وگر یکی بهم بیاد بگه چقد خوبی چقد قشنگی یا بگه عزیزم سریع خر میشم ..حسرت یه حرف عاشقانه یه زنگ ی پیام ...خسته شدم واقعا
چرا بایداینجوزی عقده ای بار بیام؟واقعا خندم میگیره ک حتی توقع خودم از شوهرم شده معظل اصلی زندگیم..نمثل هم دوره های خودم رفتم کافه ن با دوستام کلاس گیتارو...من پاسوز کسی شدم ک ته تهمحبتش اینه بگه برات میوه خریدم نون خریدم خدارو شکر کن ...متنفرم از زندگی ک بهم خیلی چیزا مدیونه..امشب کاش زلزله بیاد رو من و راحتم کنه..خدایا اگرمیبینی شروع کن🚶♀️🌱