اختلاف فرهنگ همسر

بله عزیزم من بالاشهر زندگی میکردم و پدرمم از قضا کارخونه داره و مادرمم تحصیل‌کرده هستش

خانواده همسرمم روستا زندگی میکنن و فرهنگشونم خب طبیعتا با ما فرق میکنه ولی به هیچ عنوان آدمای بی فرهنگی نیستن 

حتی مادرشوهرم هر هفته که میبینمش از محبتش هربار برای خانواده من کلی گردو یا از میوه های باغشون میچینه میفرسته

و خیلی هم پیششون عزت و احترام دارم چون فک میکنن که من بچه شهرم خیلی باید بهم احترام بذارن که البته خودم اینطوری فک نمیکنم و گاهی معذب میشم و منم واقعا باهاشون خوبم و هواشونو دارم

اختلاف فرهنگی ما بر اساس روستایی و اینا نیست ما از دوتا کشور متفاوتیم! در این حد خیلی سخته...وگرنه راحت میتونی با رعایت کردن خیلی چیزا کنار بیای

بنظره من نگرانیت کاملا بحقه. کمی بیشتر تامل کن.

با هم فرهنگ خودت ازدواج کن.

فرهنگ یه مجموعه ی وسیعی از طرز فکر و عقاید و هر چیزی که فکر کنی هست خیلی مهمه.

ما اختلاف فرهنگی و رفتاری داشتیم

خیلی از دعواهامون سر خانوادش بود

البته اختلاف ما بیشتر رو مسائل اعتقادی بود

طلاق گرفتیم

مهمه دست کم نگیر لطفا. حتما مشاوره برو

عزیزممممم

هرکسی باید با هم سطح خودش باشه

تا درک متقابلی از هم داشته باشن.

عزیز فقط به الان فکر نکن به بعد که بچه دار میشی هم فکر کن .اون موقع نباید بگی اونا روستایی ان و نباید با بچه ها حرف بزنند .نباید از اونا چیز یاد بگیرن،نباید....نباید....اون موقع هست که مشکل پشت مشکل ...چون این شوهر هم از همون خانوادگی و مطمئن باش اگر چنین رفتارهایی بکنی به شدت در زندگیتون تأثیر خواهد گذاشت

خیلی سخته عزیزم به خصوص در رابطه با خانواده ی آقا. به هرحال ناچار هستید که باهم در ارتباط باشید و این تفاوت میتونه بسیار مشکل آفرین باشه. مطمئنا خود آقا هم تربیت و فرهنگ متفاوتی دارن هرچند الان طور دیگه ای نشون بدن

جایی همو دیدیم و از من خوشش اومد و از طریق یکی از دوستام کم کم به هم وصل شدیم 

اولش مامانم فهمید روستا زندگی میکنن گارد گرفت ولی عکسشو نشون دادم بعد خواهرش اومد با مامانم صحبت کرد و واسه خواستگاری رسمی ک خونواده ش اومدن مامانم رضایتش جلب شد چون ظاهرشونم مرتبه و طوری نیستن که بشه فهمید روستایی ان

حتی مامانم میگفت اگه میدونستم انقد پسر خوبیه خودمون میرفتیم خواستگاریش😂

ببین حتی ما فارس هستیم و اونا ترک،از لحاظ فرهنگ و زبان کااااملا باهم متفاوتیم حتی من تو خونه شون اوایل با هیشکی نمیتونستم ارتباط بگیرم چون زبون هیچکدومو بلد نبودم ولی واقعا نمیذاشتن تنها بمونم هرکی یطوری سعی میکرد محبتشو بهم برسونه

ببین پسره طرز فکرش منطقش سلیقش اخلاقش با خودت چجوریه نمیشه کلی نظر داد باید همو بشناسید 

فرهنگتون هم باید بهم نزدیک باشه وگرنه خیلی اذیت میشی

خب فکر نکنم داشتن تحصیلات عالیه، سطح فرهنگی رو بتونه بالا یا پایین ببره یعنی خیلی سنخیتی ندارن با هم 

ممکنه یه روستایی با فرهنگ منطقه ی خودش تصمیم بگیره نه تحصیلاتش  چون پر رنگ ترین سهم رو همون فرهنگ تو زندگیش داشته و یه جورایی با اون بزرگ شده نه با تحصیلات

این در حالت کلیه تناقض رفتاری بین فرهنگ و تحصیلات اون فرد با خودشه ولی خب از نظر اینکه دو خانواده با دو فرهنگ جدا از هم برن زیر یه سقف، قطعی نمیشه گفت خوبه یا بد 

عزیز دلم این نظر شخصیه منه

واقعا ممکن اوایل نه 

اما بعدها به مشکل بر می‌خورید 

من و خانواده همسرم توی تهران وضعیت اقتصادی هر دو خانواده خوب 

سطح فرهنگ و شرایط اجتماعی مثل هم.اما دنیایی تفاوت و اختلاف داریم 

تازه من تحصیلاتم از بقیه بالاتره شاغل هستم و کلا فعال اما خانواده همسرم البته دوتا خواهرای همسرم جوری رفتار میکنن که آدم از خودش بدش میاد جوری بی فرهنگ بازی درمیارن که تعجب میکنی و فک میکنی تو غار تک و تنها بزرگ شدن 

طرز فکرشون اخلاقشان شعور و شخصیت صفر اما ادعا ۱۰۰۰۰۰۰