پنج روزه اومدم قهر واس کتک پسرم همش بیقرار باباش بود دلش تنگ میشد الان زنگ زدم باباشون ببرتشون بیرون
شوهرم زنگ زد بخاطر بچه هامون امشب اروم شو خودتم بیا بعد دوباره میارمت خونه بابات بزار بچه هامون خوشبگذرونن
نرفتم خونوادمم گفتن نرو
بهش گفتم بشرطی برمیگردم سر زندگی که بیایید تعهد بدی حق طلاقمم بدی میگه نه برو طلاقتو بگیر اگه تعهد میخای
الان قلبم داره تیکه تیکه میشه که با دستای خودم بچه هامو دادم بهش اشکم بند نمیاد بغضم داره خفم میکنه