رفتم دیدمش خیلی شکسته شده بود
ولی همچنان اون شیطنت رو داشت
مثل قدیم پرحرف و تو دل برو
هنوز خاطره اخرین دیدارمون رو یادش بود
کاش اون زمان جراتش رو داشتم
بهش میگفتم ک علاقه دارم بهش به هر بهونه ای میرم دیدنش
دکتر هست بهونه دارم الکی خودمو میزنم مریضی فقط برای اینکه ی لحظه ببینمش
چرا اون زمان حرف دلم رو بهش نزدم شاید برای اینکه اون دکتر بود و من از ترس اینکه جواب رد بهم بده نگفتم
امیدوارم خوشبخت شده باشه