خییلی ناراحتم دیگه داشتم گریه میکردم خونه جدید خریدم و مامانم و مهمونام آمدن جلو مهمون همش میگفت من خییلی بدبختم زندگی بدی دارم شوهرم بچه بدی دارم و۴ ساعت همش همینو تکرار میکرد واقعا حالت تهوع گرفتم همش ب بچه ام میگفت توله سگ این مردم ازاره و .. حالا بچم ی سالشه .اونقدر بد من و شوهرم و بچمو گفت مهمونا با تحقیر بهم نگاه کردن آخر سر بلند شدن رفتن
یه صلوات میفرستید بابای دوستم جای دیگه قرار داد نبنده امسالم همینجا بمونن حال دوستم خیلی بده ترو خدا یه صلوات بفرستید توضیح دیگه ای نمیتونم بدم😭
قطع رابطه کن یه مدت تا بفهن خودشون
با اجازه اسی، اگه میشه برا رسیدن به حاجتم نفری یه صلپات بفرستین🙂💜اسمم النازه:)
دعا در حق هم گیراست...
خدا بیشترشو بهتون بده
اخه چرا
دعوتش نمیکردی حالش جا می اومد
دیگه مادرت و با بقیه مهمونات دعوت نکن
خب چراااااا؟
دیگه دعوتشون نکن
خونه نوت مبارک عزیزم
مامانت باهات دشمنی چیزی داره 😑
چرا آخه؟
بچه داری مگه بدبختی هست .همش میگفت بدبخت شده همش بچه نگه می اره و کلی حرف دیگ
شاید اینجوری گفته ک تو چش نیای یوقت زندگیت چش نخوره
ای بابا
چرا قبل از حرف زدن فکر نمیکنن اخه
به مادرت با روی خوش بگو دیگه تکرار نکنه چون
اینجوری شان شما میاد پایین
مادرو صدا میکردی وساکت میکردی ،مادرا گاهی خنگ میشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
