با تاپیک بامداد خمار جلو میرم. گروه آبی رو با کمک آسنات جونم😍 پشت سرگذاشتم. قدم 173.وزن قبل 87.وزن حالا 77. هدف اول 75. هدف دوم 71. الان ک توی گروه سبزم وزنم شده 70 کیلو. هدف سوم 67. هدف چهارم 66 و تثبیت. جووووونانرژی چی بالاتر از این که شوهرم با دیدنم مدام میگه اوفففف چقدر تغییر کردی؟ 🥰یا این ک میتونم با خیال راحت لباس برای خودم سفارش بدم چون سایزم تا حدودی استاندارد شده😍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دروغه که همه مردا خائنن.دروغه که همه دهه هشتادی ها هیولان.دروغه که همه دختر پسرای مجردتو زندگیشون رابطه نامشروع داشتن.دروغه که همه مردم بی دین شدندروغه که....لطفا این کلمه همه رو از صحبتامون حذف کنیم چون یه تهمت بزرگه که به اکثریت جامعه وارد میکنیم.باور کنیم پشت بعضی از این کاربری ها دشمنامون نشستن کسایی که میخوان قبح یه سری از کارهای حرام بریزه.کسایی که دوست دارن خودتحقیری تو وجودمون نهادینه بشه.کسایی که دوست دارن ناامید و افسرده بشیم.کسایی که هرزگی رو تایید میکنن. کسایی که دوست ندارن ماها پیشرفت علمی و هنری داشته باشیم.کسایی که دوست ندارن خانواده ایرانی شاد باشه. کسایی که دوست دارن ذهنمون پر بشه از فکرهای پوچی مثل خیانت،دوستی دختر و پسر،طلاق،رابطه نامشروع،خوردن حرام،توجه به ظاهر در حدی که باطن و شرافتمونو فراموش کنیم.به آدم هااعتماد کنیدولی نه تو مجازی😉تاپیک سیاست رفتار با همسر رو حتما بخونین توی بهبود رابطتون کمکتون میکنه❤
❌لایک نکن❌فقط جواب ریپ مودبا رو میدم 🔴 🔴 جلوی میز کارتون یا میز تحریرتون یا توی نوت گوشیتون اینو بنویسید:"یه قانونی هست ک میگه:تو الان تو گذشتهی آیندتی پسجایی واسه پشیمونی نزار. ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…