2777
2789

بچه ها میدونم زیادی هعی میاما ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم دارم دیوونه میشم یه دقه ننشستم هعی راه رفتم یه نیم ساعت پیش شوهرم اومد خونه گفتم سلام خوبی نگرانت شدم کجا بودی؟گفت هیچ جا رفت اتاق خواب یکم کمدو بهم ریخت کنارش وایساده بودم گفتم چی میخوای گفت پیرهن سفیدم کو اتوعه؟گفتم میخوای چیکار؟گفت میخوام با بچه ها بریم شمال یهو جا خوردم گفتم رو میز اتوعه گفت اه بعدش یه لباس دیگه برداشت و کیف مدارکشو برداشت از خونه رفت اصلا با کدوم دوستاش؟؟اون هیچ وقت جایی نمیرفت دوست این شکلی نداشت چیکار کنم دارم دیوونه میشم من یه بعد ازظهر رفتم بیرون تازه بهش گفتم بیاد خودش نیومد اونم میدونست کجا با کی حالا شمال یه هفتهههه اییییی؟؟؟؟

حتما عزیزم باهات خواسته لج کنه به نظرم

سربه سرش نزار زنگم زدی فقط،حالش بپرس ناراحت نباش

که رفته وقتی صحبت کردی اظهار خدشحالی،کن 

بعدم اومد حداقل تاچند روز درمورد این موضوع

چیزی،نگو بعد که خوب شدیدن با ارامش صحبت کن

تجربم به دخترایی میگم که هنوز ازدواج نکردن تصمیم خیلی سختیه حرف یه عمر زندگیه نگین به پدرومادر شما نمیفهمید،نگین خودمون بهتر میدونیم؛نگین ماعاشق هم هستیم،سرشون داد نزنین ،قهر نکنین بدونید اونا پدرومادرن بهتر میدونن اگه راضی نیستن بااون شخص ازدواج نکنید چون دوران عاشقی کوتاه بعدا میفهمید که اون شما بودین که نمیفهمیدید اون وقت دیگه دیره کاش زندگی دنده عقب داشت🥺😭😭😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز