داداش من قبول شد ولی پوستش کنده شد
ینی درحد مرگ درس میخوند
گوشیش رو عوض کرد از این ساده نوکیا ها استفاده میکرد
اون موقع ما اتاق خواب نداشتیم بنده خدا میرفت تو انباری درس میخوند تو زمستون پیک نیک روشن میکرد روش کتری میزاشت گرم شه
واقعا اون موقع رو یادم میاد میگم الان پولیکه در میاری حلالت باشه