معجزه های زندگیتون بگین

زیاده خب 

شفای بیماری لوسمی  مادرم به لطف خدا و نگاه امام رضا علیه السلام

طوری که دکترش هم اذعان کرد این بهبودی فقط با معجزه ممکنه

خوب شدن بیماریم وبه دست آوردن سلامتیم

برگشت عشقم به زندگیم 

رفتنش بخاطر مشکل کاری بوده و خدافظی دردناکی داشتیم ولی این مشکلی که اصن امیدی بهش نبود با توکل بخدا درست شد من با اینکه میدونستم رفته ولی انگار ته دلم یه نوری بود دعا میکردم و حل شد خیلی معجزه بزرگی بود واقعا 

بچه یک یال و نیمه پاش رفت زیر ماشین و نشکست

خداااایییییاااااااشکرت

خب رازش چی بود؟

حسابمون رو مسدود کردن چهارسال پیش به خاطر هفده میلیون بدهی وام که ده تومن بود اصل وام بابهره دیرکردشدهفده تومن بعد شوهرم بیکارشده بود مابودیم وپول یارانه 200تومن هرماه که اونم مسدود بود بعد شوهرم که ازکارش اومدبیرون سازمان به جایی اینکه یک وصدبریزه یاز ده میلیون ریخته بود قبلش هم شش میلیون به حساب بود پول همون وام شد ولی بانک چهارده بیشتر برنداشت بقیش شد براخودمون 

نگید بیشتر ریختن حقتون نبوده چون خدا کردحقوق شوهرمو کم میدادن 

خب بخوام بگم من خیلی تنها بودم و کسیو نداشتم 

دیگ واقعا خسته شده بودم یهو وارد زندگیم شد کم کم هنو شناختیم و الان ی زندگی خیلی آروم داریم 

فقط صبر و کمک خدا 

سلام بچه دار شدن زنداداشم بعد ۱۸ سال دکترا جواب کرده با توکل به خداوند یکتا ومهربان و توسل به ائمه معصومین علیه السلام  امام حسین امام‌رضا امام زمان عج و مادر امام زمان عج

خراسانی هستیم مادرم‌از نیشابور تا مشهد پیاده رفت ولی زنداداشم همون ماه حامله شد منم خیلی ب کربلا زنگ میزدم داداشم بچه دار شن ب امام حسین و حضرت عباس میگفتم ک کاری کنید پدرومادر نوه شون ببینند

برای مادر امام زمان عج جز کامل قرآن  خوانده شد هم چنین چله زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام هدیه ب مادر امام زمان عج حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها

برای تعجیل فرج امام زمان عج صلوات که با اومدن ایشان تمام دردها تمام میشه

برای منم دعا کنید سال دیگه معلم شم استخدامی ب حق امام زمان عج و پدر ومادر بزرگوارشان شهدای کربلا  حضرت رقیه حضرت علی اکبر حضرت علی اصغر علیه السلام حضرت ام‌الابنین سلام الله علیهاحضرت معصومه سلام الله علیها💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

اها زنداداشم رفته بود حلیم نذری برای حضرت زهرا سلام الله علیها بعدش حامله شدش واسه ازدواج منم ک با اونی دوستش دارم ازدواج کنم شد مغازه اشم جور شد با اون حليمه ک نذر کرده بودن یعنی یکی دیگه ندر کرده بود زنداداشم هم زد و وقتی بجه بدنیا اومد یک نوع آش اماج کماج میگن داد خونه اش خیلی خوبه