2777
2789
عنوان

کی خواهران برادرانو میبینه ؟

271 بازدید | 18 پست

اخرش چیمیشه راستی قدیر و ملیسا کی بودن

سوزان مادر عمره؟ پس اسیه چی چرا میگن نباهت و عاکف پدرومادر عمرن

حسبی الله♥️

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

قسمت چند بود سریز امشب ؟؟میخوام بقیشو بریزم

ازاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن💚 اکنون زمان زندگیست تاخیر را باور نکن 💚حرف از هیاهو کم بزن  از اشتی ها دم بزن 💚از دشمنی پرهیز کن شمشیر را باور نکن 💚خود را ضعیف و کم ندان تنها در این عالم ندان💚 تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن💚 بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش💚 زیبا و زشتش پای تو تحقیر را باور نکن💚 تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی💚 از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن 💚خالق تو را شاد افرید ازاد ازاد افرید💚پرواز کن تا ارزو زنجیر را باور نکن 💚از گرگ بودن دم نزن انسانم‌گاهی ارزوست 💚ما از خودی زخم میخوریم بند نفس یک تارموست💚 تو از جنس ما نیستی یک شب به فقرم سر بزن 💚مظلوم گر گشنه بود تیری خورد بر قلب من 💚

خیلی قسمت رفته بالا حال ندارم شروع کنم وای خب فراگمان ببین 

حیف که از جنس شبید و حاکم به خاک تنم.          خاک  شم اگه یه روزی از خاکم دل‌ یکنم.               از خزر‌تا خلیج‌فارس‌جای‌زخم‌قدیمی‌گلوله‌هاست مگه میشه خاکتو به بیگانه داد.    ‌.                     خائن شرمنده از اینه هاست                               هر چند خوب و ید نزدیک میشود اغاز انهدام گریه نکن وطن ((((  شاهین نجفی))))))                            (((( روزی پدری دختر خودش رو تو قمار میبازه  خبر به گوش دختره میرسه فرار میکنه پناه میبره به عابد شهر نیمه های شب دختر میفهمه عابد بهش چشم داره و میخواد بهش تجاوز کنه فرار میکنه به سمت جنگل تو جنگل کلبه چوبی میبینه میره تو کلبه میبینه چند تا پسر مست دارن مشروب میخوردن از ترس و خستگی از حال میره   وقتی به هوش میاد کلی  پتو روش بوده وقتی میره بیرون میبینه جلوی کلبه چند تا پسر مست از سرما  افتادن یخ زدن و مردن میره وسط شهر جار میزنه  :((از قضا روزی حالم این شهر شوم وسط شهر ۲ میخانه بنا خواهم کرد جان  صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد که نگویند مستان ز خدا بیخبرن ))  

نباهت وعاکف پدرومادردوروک وملیسا هستن

قدیربرادرعمروآسیه است که توی تصادف مرد

عمرپسرسوزان هسته وقتی کوچیک بوده ولش کردن مادروپدرآسیه بزرگش کردن شده خواهربرادراینا

ماازدلگیری روزهایمان به" شب" پناه میبردیم....                        وازدلتنگی شبهایمان به" روز " واینگونه بودکه تمام جوانی امان ؛  درناتمام یک "انتظار" تمام   شد

ازآخر پولدار میشن سوزان میزنه لیلا خواهر تولگارو میکشه..قدیر داداش بزرگه عمره ملیسا خواهر دروکه که باماشین قدیرو زیرگرفت قدیر مرد ملیسا هم روانی شد رفت خارج ازکشور درمان 

تا حالا چند قسمتشو دیدی گلم؟؟؟

عمر الان مادربزرگشرو پیدا کرده که یه زن خیلی ثروت منده و فکر کنم همه ثروتش رو میده به عمر چون پیرزن دم مرگه

ملیسا هم که غدیر دوست پسرش رو با ماشین زیر میگیره و میکشه دیونه میشه از فیلم میره بیرون یعنی میفرستنش یه روان خوانه توی اروپا و دیگه نیستن فعلا توی فیلم

عاکف و نباهت هم که مادر پدر ملیسا و اون پسر خوشگله که اسمش یادم رفته هستن فعلا از هم جدا شدن ولی بخاطر آدم کشی هایی که کردن کم کم داره دستشون رو میشه و بدبخت میشن

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!

عاکف پدرومادرعمروآسیه روکشته ولی عمراینا نمیدونن .ملیسادخترعاکفه ناخواسته باماشین زدبه دوست پسرش که همون غدیربودواونم مرد بعدنباهت وعاکف اون روبردن خارج ازکشورچون داشت دیوونه میشد 

ماازدلگیری روزهایمان به" شب" پناه میبردیم....                        وازدلتنگی شبهایمان به" روز " واینگونه بودکه تمام جوانی امان ؛  درناتمام یک "انتظار" تمام   شد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  21 ساعت پیش