پسرمن تومهمونی ها نمیشناسه بقیه رو بعدلطف دارن میان بغلش کنن گریه میکنه وبدقلقی حتی مثلا عمه شومیشناسه خیلی دوسش داره اما خونه ی عمش اگه من نباشم پاشونمی زاره روزمین به عمش میچسبه چون اون خونه براش آشنانیس مهمون هم بیادکمتربغلش میکنم چون کاردارم وبازجریان نشناختن مهمون هاو....اینا دلیل گریه هاشه که واقعاخسته میشم.
خدایا عاشقتم که انقد خوبی😘