من آدمی ام که یک شبه از عرش ب فرش رسیدم
من آدمی ام که بهترین امکانات برام همیشه فراهم بوده
دو تا ماشین داشتیم یکی مال من یکی همسرم.
میرفتیم خرید بدون نگاه کردن ب قیمت لباسا و وسایلا خرید میکردیم از بهترین برند و مغازه ها
میرفتیم هایپرمارکت سبدای خریدمون پر میشد از هرچیزی برمیداشتیم بدون نگاه کردن ب قیمتا
اگه هوس غذایی میکردم یا لباسی یا هرچی در دقیقه برام فراهم بود
فک نکنین کمک ب نیازمند نمیکردم…اتفاقا خیلی کمک میکردیم خیلی زیاد بسته معیشتی پول نقد لباس همه چی…
تا اینکه یه از خدا بی خبر کلاه شوهرمو برداشت و رفت
الان وضعیت مالی مون ب جایی رسیده ک حتی توان خرید یه پراید ساده رو نداریم فقط همون خرج ماهانه زندگی مون اونم تازه متوسط خرج میکنیم نه بریز بپاشی نه مهمونی نه هیچی
دخترم چهار سالشه دیشب میگه مامان ما همیشه ازین ماشینا داشتیم ک سقفش باز میشد من خیلی دوس داشتم الان کجاس؟ چرا نداریم؟ چرا ماشین نداریم مث پرهام (پسر فامیل) باباش هرشب میبره دور دور چرا ما همش تو خونه ایم؟ ماشین سواری نمیکنیم چرا؟؟
من خودم هیچی جواب این بچه رو دیگه موندم چی بدم
حالم بده هررررچی از خدا میخوام کمکمون کنه هرروز یه دردسر جدید هرروز یه مشکل مالی جدید درست میشه تازگیا مریض هم شدم همش باید پول دوا درمون بدم و این دکتر اون دکتر برم
چرا خدا صدامو نمیشنوه؟؟؟؟چکار کنم ؟؟؟؟؟؟