امشب رفته بودیم بیرون حرف از ازدواج شد گفت فلانی احمقه که دختر به اون خوبی رو نگرفت خانواده دختره پولدار بودن همه چی که قیافه نیس تو این اوضاع ساپورتش میکردن
چند وقت پیش رفتیم خونه یکی از دوستاش زنش همش میگفت بابام اومده خونم دیده جارو برقیم خرابه رفته برام خریده. شوهرشم گفت اره خدا خیرش بده فهمیده کارا خرابه پول زده به حسابم ...
گفت الان نگاه محمد (اسم دوستش) پدر زنش چجور حمایت میکنه ازش
گفتم محمد خودشم والا بی پول نیست وضعشون خوبه منکه حرفاشونو باور نکردم چون قبلا همین دوستش اومد خونمون با زنش دعواش شده بود گفت هیچ کاری نمیکنن فقط حرف میزنن و میگن فلان چیزو خریدیم
شوهرم گفت نههههه پدر زنش خیلی کمک میکنه