بیس سالمه هیچ وقت نذاشتن مثل هم سن و سالام یکم راحت زندگی کنم یکم بفهمم زندگی چیه
من نمیدونم چرا نمیفهمن بعضی اوقات آدم میخواد تنها بره جایی از مطب دکتر گرفته تا هر کوفتی مثل اردک پشت سرمن
امروز میخواستم برم دندونپزشکی نه منم باهات میام
هرچقد میگم بابا کجا کاری داری مگه تو روزه نیستی مگه
نه بابات گفته باهاش برو
ای خدا کم مونده سرمو بکوبم به دیوار هم اینارو خلاص کنم هم خودمو