شوهرم مدتیه به شدت درمورد غذا بهانه گیر شده. به خودم گیر میده میریم خونه بابام بعدش غر میزنه چرا غذاشون اینجوری بود. چرا مرغ بود چرا گوشت بود تو دندونم گیر کرد و....
ببینید قشنگ داره بهانه میگیره این مشخصه و من میفهمم که سر غذا داره بهانه میگیره. چون من واقعا آشپزیم خوبه. حالا شاید دیگه نتونم ده پونزده نوع غذایی که بلدم رو بیشتر تنوع بدم ولی دستپختم خوبه.
امشبم باهاش دعوام شد گفتم دفته اخرت باشه سر دیگران با من بحث میکنی. منم همین قدر بلدم آشپزی کنم و همین قدر ازم بر میاد اگه نمیپسندی یا اشپز بگیر یا برو خونه مامان و خواهرت غذاتو بخور و بیا.
حالا این ها مقدمه بود.
شوهرم مدتیه درمورد یکی از بالادستی هاشون میگه طرف شکم پرسته و هرجایی خوردنی باشه اونم هست و حتما باید غذای فلان بخوره و...
میخوام بهش بگم انقدر پشت سر اون حرف زدی تا خدا به درد همون ادم مبتلات کرد و شدی یه ادم شکم پرست. تقوا کن و از خدا بترس و جواب منو نده فقط برو بشین فکر کن ببین از کجا داری میخوری.