دخترعمم زنگ زد کلی گریه کرد

راهکار نداره عزیزم بیخیال

دور از جونت عزیزم. 

من آروم نشدم فقط سرد شدم ازشون. حدود ۵ماه کلا باهاشون حرف نزدم ولی چه فایده ... اون موقع که باید به منم کمک مالی میکردن که خونه بخرم و... فقط به پسرشون کردن الان داداشم همه چیز داره هر چندماه مسافرت و ... من تنها یه گوشه خونه حتی روحیه ندارم برم بیرون. اگر خدایی هست ازشون نگذره داداش من شغل عالی درامد عالی همه چیز داشت همسرشم همینطور ولی من حتی کار هم ندارم یعنی اخرین بار بخاطر مادرم چون مریض شد و برادرم رفته بود عشق و حال مجبور شدم بدون اطلاع شرکت نرم و اخرش به دعوا و اخراج ختم شد.نه بیمه ای دارم نه پس اندازم همین الان جوابگو ... هیچی 

یه ادم افسرده که منتظر مرگش الان ناراحتن چون دعوا گرفتم و همه چیز رو به روشون زدم واقعا سرد شدم و اونا محبتی بهم خیلی بیشتر از قبل شدن هر چند قبلشم از لحاظ محبتی چیزی کم نمیزاشتن ولی مالی فقط حمایت از داداشم میشد. ولی خیلی سرد شدم حس تنفر حتی نسبت به برادرم دارم. خیلی دلم به حال خودم میسوزه ای کاش تو شکم سقت میشدم تو همه چیز سرم کلاه رفت حتی من بچه حرف گوش کن ترشون بودم یکبار اذیت شون نکردم و این بود جوابم . فقط بگو یکبار برای همیشه همه چیز رو بهشون بگه اینطوری هم خودش سبک میشه هم کلا دلسرد میشه

متاسفانه ایرانی ها پسر دوستن. با اینکار دختراشون رو نابود میکنن انقدر از نظر روحی داغون و بی پناه ام که فکرشم نمیتونی بکنی به دخترعمت بگو تنها نیست. پدر و مادر من هر دوشون توسط خانواده ها تو همین مسائل ضربه های شدید خوردن ولی نمیدونم چرا همون بلا رو سر بچه خودشونم اوردن. همیشه به مادرم میگم ای کاش دق ات میدادم ای کاش مثل دخترای فایل ابرو برات نمیزاشتم که اینطوری حداقل دلم اتیش نمیگرفت

دقیقا امان از دست مادرها 

از برادرم متنفر شدم

من مادرم بین من با خواهر کوچکترم فرق میگذاره ،چی بگم ،سپردمشون دست خدا ،البته اینم بگم خواهر من ،خواهر نیست ،از صد تا دشمن بدتره ،آتیشایی به زندگیم انداخت که خدا می‌دونه ،دلم خونه ولی به کی بگم 

داداش من خیلی خوب و ماه همیشه اونو از خودمم بیشتر دوست داشتم. ولی حس تنفر و حسادت نسبت بهش پیدا کردم

حالا برادر میتونی با خودت بگی حداقل یکجنس نیستیم ،ولی مادر من از خیلی کارا که من رو منع میکرد ،اصلا به خواهرم ایرادی نمیگیره و آزادش گذاشته ،مثلا من برای پاتختیم میخواستم لباس بدون آستین بردارم ،مامانم نذاشت و یه لباسی که اصلا من دوست نداشتم رو خودش برام برداشت در مورد لباس عروسی هم همینطور ،حالا خواهرم چه لباسی برای عقد و عروسیش برداشته بود ،بماند 

چی بگم😔💛

یکی از دوستان من خانوادش خیلی خیلیپولدارن برادرش که هیچی هربارمیاد به پدرهمیگه میخوام از ایران برم پدره بخاطر اینکه نره یه تیکه زمین بنامش میکنه خواهرشم همسرش خیلی وضعش توپه ولی به باباش گفته به من پول بده اون مال همسرمه من واسه خودم میخوام پول داشته باشم بعد باباشون کارت بانکی کت برای حقوقش هست و کارت یکی از کرایه خونه ها رو داده به این دختز بعد  دوستم کارمنده مطلقه هست همسر سابقشم فوت کرده و خودش به تنهایی و سختی بچش رو بزرگ کرده الان بیست و چندساله کارمیکنه یه بارم نگفته پدرشم میگه تو از صد تا مرد مردتری این که نشد اما دوستم میگه روم نمیشه اصلا 

حالا تو فکر کن من از کم‌اهمیت ترین چیزا به عنوان مثال گفتم ،وگرنه مادر و خواهرم ،مخصوصا خواهرم ظلمایی بهم کردن که نمیشه اینجا گفت ،