وقتی شوهرمنیست و سفره...
حتی خونه مامان و بابامم آروم و قرار ندارم...
کاری به دوس داشتن ندارمممم...
اما پیوند همسری انگار از روابط فرزند و والدین بیشتره عمیییق تره!
چرا؟
به نظرم همسر ها براهم فداکاری بزرگ تر از پدر و مادر میکنن...
مثلا...
من ۱۹ سال خونه مادر و پدرم بودم...
خودشون خواستن که من به دنیا بیارن
خواستن که بچه داشته باشن
خواست من نبوده
پس وظیفه ی پدر و مادره که بهم محبت کنن و تامینم کنن تازمانی که بتونم خودم از پس خودم بربیام
پدرم خرجی من می ده چون فرزندشم خودش خواسته که من بیاره تو این دنیا
مادرمم درد زایمان من تحمل کرده چون بچشم
اما یه مرد به عنوان همسر میاد خرج همسرش میده کسی که شاید تا قبل خاستگاری اصلا ندیده و نمی شناختتش ولی با اعتماد بهم وارد زندگی میشن و این خیلی قشنگ تره
یا مثلا زن به عنوان همسر میاد بچه های مردی به دنیا میاره که قبل ازدواجش اصلا اون نمی شناخته یک بار نه شاید چند باز درد زایمان تحمل میکنه
پس آقایون همسرتون از مادرتون خیلی بیشتر فداکاری میکنه مادرتون یه بار به دنیا اورده شمارو و مراقبتتون کرده
اما همسرتون چند بار درد زایمان بچه هاتون تحمل میکنه و اونارو بزرگ میکنه
قدر همو بدونید
اول وآخر همسرتون می مونه و پس
بچه ها میرن سراغ زندگیشون
پدرو مادرمیرن
کسی که تا آخر تو خونه منتظرتونه همسرههه
(ازدواج هایی که به خوشی ختم نشده یا اشتباه بودن منظورم نیست)