2777
2789
عنوان

پسر بچه ای که تو خواب راه میره

416 بازدید | 21 پست

سلام به کاربران عزیز و نی نی سایت

بنده یه پسر 9 ساله دارم که بعضی وقتها شبها تو خواب راه میره گاهی وقتها میاد پشت در اتاق خواب ما و بر میگرده، یه بار هم تو اتاق بودم که دیدم صدای کلید در اتاق میاد رفتم ببینم کیه دیدم پسرم داره در رو وا میکنه که بره بیرون از اون شب دیگه کلیدها رو شبها قایم میکنم.میترسم نصف شب که ما خواب باشیم بره از در اتاق بزنه بیرون . یه بار هم نصف شب بلند شدم دیدم اومد تو اتاق خواب ما و ایستاده داره به ما نگاه میکنه چشماشم خواب آلود یا مثلاً یه شب دیدم صدای بلندی توی اتاقش میومد انگار که کسی افتاده باشه رفتم دیدم پسرم از سر تخت بلند شده و پریده پایین و پهن شده کف اتاق.

آیا به نظر شما این مشکل راه حلی هم داره؟؟.

تعداد رای : 1
نظرسنجی
1
1
100%
1
0
0%

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

سلام عزیزم

خواهر بنده هم این مشکل رو دارند (۱۸سالشه)

البته خواهرم وقتی استرس داره یا شب قبل امتحان راه میوفته

بنظرم با یه مشاور درمیون بزارید احتمالا چیزی داره اذیتش میکنه یا استرس داره

امیدوارم مشکلش حل شه


پسر منم همینه ،بعضی شبا پامیشه راه میره 

یه بار (اولین بار)رفته بود نصفه شبی تو کوچه ،خدا خیلی رحم کرد بیدارشده بود برگشته بود تو خونه ،از اون موقع درا را قفل میکنم 

البته من فهمیدم چرا اینجوری میکنه ،چون دستشویی داره ولی خودش نمیدونه ،هر وقت پا میشه من راهنماییش میکنم تا دستشویی و بعد هم وایمیسم کارشو که کرد میارمش تو تخت ودوباره درو قفل میکنم

.من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود،قلب هیچ کس با دیدنم نلرزد،کسی برای چشم هایم نمیردو شعری در وصف پیچ و خم گیسوانم سروده نشود...من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود،هیچ کس از نبودنم غصه اش نگیرد وجای خالیم توی ذوق نزند...من یک آدم معمولی هستم،حتی از معمولی هم معمولی تر،ولی دوست داشتن را بلدم،اینکه با تمام وجودم یک نفر را دوست داشته باشم بلدم،اینکه برای بودنش و ماندنش از جان و دل مایه بگذارم هم بلدم....
وای چه بد خیلی میترسم ازش 

من بیشتر خندم میگیرهفرداش هم که بهش میگم هیچی یادش نیست


.من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود،قلب هیچ کس با دیدنم نلرزد،کسی برای چشم هایم نمیردو شعری در وصف پیچ و خم گیسوانم سروده نشود...من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود،هیچ کس از نبودنم غصه اش نگیرد وجای خالیم توی ذوق نزند...من یک آدم معمولی هستم،حتی از معمولی هم معمولی تر،ولی دوست داشتن را بلدم،اینکه با تمام وجودم یک نفر را دوست داشته باشم بلدم،اینکه برای بودنش و ماندنش از جان و دل مایه بگذارم هم بلدم....

ولی نمیدونم ببرمش دکتر یا نه 

خدا کنه بزرگ بشه خوب بشه

.من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود،قلب هیچ کس با دیدنم نلرزد،کسی برای چشم هایم نمیردو شعری در وصف پیچ و خم گیسوانم سروده نشود...من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود،هیچ کس از نبودنم غصه اش نگیرد وجای خالیم توی ذوق نزند...من یک آدم معمولی هستم،حتی از معمولی هم معمولی تر،ولی دوست داشتن را بلدم،اینکه با تمام وجودم یک نفر را دوست داشته باشم بلدم،اینکه برای بودنش و ماندنش از جان و دل مایه بگذارم هم بلدم....
وای چه بد خیلی میترسم ازش 

پسر شما بعد اینکه بیدار میشه ،دوباره راحت میخوابه ؟


.من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس شیفته ی حرف زدنم نشود،قلب هیچ کس با دیدنم نلرزد،کسی برای چشم هایم نمیردو شعری در وصف پیچ و خم گیسوانم سروده نشود...من آنقدر معمولی هستم که هیچ کس با خندیدنم ته دلش ضعف نرود،هیچ کس از نبودنم غصه اش نگیرد وجای خالیم توی ذوق نزند...من یک آدم معمولی هستم،حتی از معمولی هم معمولی تر،ولی دوست داشتن را بلدم،اینکه با تمام وجودم یک نفر را دوست داشته باشم بلدم،اینکه برای بودنش و ماندنش از جان و دل مایه بگذارم هم بلدم....
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792