خیلی زندگیم سخت بود.
خانواده خودم از اخلاق افتضاح بودن باهام.
نمیدونم خدا بهم یه همسر مهربون داد.
خانوادشم خوبن
یعنی مشکل جایی بود که زیادی خوبی میخواستن بکنن
منظورمو میفهمید ؟؟
من دوساله عقد کردم
یه ساله عروسی گرفتیم
الان متوجه شدم بااین خانواده تکنیک قبلی اشتباه بوده
من نمیتونم باعث بشم شوهرم ار خانوادش دور باشه
بزارم اونم به مادرش محبت کنه
باور نمیکنید من طلاهامو شوهرم خریده
ولی مادر شوهرم حتی روزهایی بود که به شوهرم میگفت باید براش طلا بخره ....
باز هم میگم میدونم شوهرم رو دوست داره.
بزارم دعای خیرش بمونه برای پسرش