هعییییییییییی
دلم واسه من قبلی تنگ شدددددده مثل قبل همه جا برم ، بدون استرس و فکر برم خونه اقوام و دوستام
دیگه ارتباط گرفتن با اطرافیان برام سخت شده ، هرجا برمم دوست دارم زودتر برگردم خونه ،شدم گوشه گیر همش توی خونه
مادرم و شوهرم میگن ما بچههارو نگه میداریم از یطرفی دلم نمیاد بدون بچه هام جایی برم چون هنوز کوچیکن به خودم نیاز دارن
از یطرف پسرم بازیگوشه و جایی بری نمیشینه یجا
بذارمش پیش مامانم هم مطمئنم با شیطنتی که داره دعواش میکنن
شوهرمم بیشتر اوقات سرکاره
اقتصاد و کم شدنِ توانِ خرید هم که ...... بماند
خلاصه که در بدترین حالتِ افسردگی به سر میبرم ...