2777
2789
عنوان

خاطره دوران عقد

6411 بازدید | 30 پست

حالا که حامله نبودم و پریود شدم

بیاین خاطره دوران عقدم بگم😁

اونایی که دلستان زندگیم خوندن بهتر می تونن ارتباط بگیرن با خاطرم🤭

ما بعد عقد پدرم به دلایلی که تو داستانم هست و طولانیه مارو راحت گذاشته بود یعنی به شوهرم

کاری نداشت که کی بیاد و کی بره...

شوهرم ۳۰ بود و من ۱۹

سه ماهم بیشتر تو عقد نبودیم

شوهرم شرط کرده بود که باز اینم دلیلش تو داستانم بود..‌

اون زمان شوهرم یه پروژه برقکاری یه سخاتمون ورمیداره که ۱۲۰ کیلومتر با خودمون و شهرمون فاصله داشت...

این من با خودش برد چندروز بعد عقد...

گفت نمی تونم بزارم جدا بمونه ازم بدین ببرمش🤣🤣

بابام بنده خدا چیزی نگفت 

گفت چشم فقط کجا می خوای ببریش سر ساختمون نیمه کاره؟🤔🙄

شوهرمم گفت نه می برمش خونه یکی از دوستام که مجرده اون می فرستم خونه ننه باباش 

من و زنمم بریم خونه اون(دوستش همسن خودش بود ۳۱ بود فک کنم حالا مهم نیست)

بابا گفت برید

رفتم دو سه روزبودیم و من گفتم می خوام برگردم کنکور داشتم و اینا(یه سال عقب افتادم از مدرسه)

گفت می برمت من اورد گذاشت خونمون رفت..

شبش زنگ زد که تو رام دارم برمی گردم...

گفتم چرا؟.

گفت:میترسم بابات باز یه گندی بزنه من نباشم😑

اومد دوباره مارو ورداشت برد😏😑

هی می رفتیم و می اومدیم تا ساختمون تموم شد

شوهرمم شب خونه ما می خوابید صبحانه ناهار شام ام خونمون بود

همیشه بود 

بابام میگفت:ادم هرجا رو سرمیچرخونه تو اشپزخونه حموم دستشویی مسعود اونجاس🤣🤣

با اینکه تا خونشون ۳۰ ثانیه راه بود😑

بابام دید نمیشه که

گفت بیا ببرش دیگه دوماهم نشد عقد موندیم رفتیم سر خونه زندگیمون😐😐



بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

باحال نبود اسی

میخوای بحث کنی لطفا ریپ نزن😒   وزن فعلی:۶۳😍   هدف اول:۵۹😍   هدف دوم:۵۵😍هدف آخر :۵۰😍که البته انقدر که مریض میشم خودش داره به صورت اتوماتیک کم میشه نیازی به تحرک وبشین پاشوی من نداره😂پیش به سوی زندگی بهتر با سرعت نور 💪 اگر امضامو دیدی برای سلامتی همه ی بیمارا و تندرستی هممون یه حمد بخون 😍حالا چه بیمار نوزاد چه بیمار پیر چه جوون چه جنین 

خوبه🤣

حسی رو تو قلبم به‌وجود آوردی که مطمئنم اگه نبودی هیچوقت تجربش نمیکردم.                 عشقم غفور♡                                       پنجمین حساب کاربری( اولین عضویت من در سایت ۱۴۰۰/۱/۸)                                  

ما عقد بودیم تولدم بود شوهرم اومد مثلا سوپرایزم کنه زنگ زد زد به یه بهانه دعوا کرد که بعد من ناراحت شم و این بگه بیا سر کوچه کادو  بهم بده.ولی دیگه به اون مرحله نرسید مامانم دید داره با من تلفنی بحث میکنه گوشی رو گرفت و سیر دلش شستش ...تا چند روز باش قهر بودم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792