من امروز روزه ام بچها اذیتم میکردن گفتین بریم خونه مامان بزرگمنم گفتم باشه الان بودمشون اونجا
مامان بابام خونه نبودم خواهرم ک نامزد داره
با نامزدش خونه بودن تا ما رفتیم
رفتن توی اتاق درم بستن منم یک ربع نشستم دیدم نمیام بیرون منم گفتم کاش یکم ادب داشتین بچهام برداشتم و اومدم بیرون
شما بودین چیکار میکردین؟