2777
2789
عنوان

آیا نوشتن معجزه میکنه ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 22499 بازدید | 88 پست
شما از این راه به نتیجه نمیرسی چون ته دلت نشدنی میاد و فقط میخوای امتحان کنی برای شما عمل نمیکنه&nb ...

دقیقا .... وقتی به اون درجه رسیدی که منفی بافی رو کنار گذاشتی و تسلیم تسلیم بودی و اعتماد کامل به خداداشتی ... وقتشه به خواسته ت برسی

اره کاش چیزایی که الان فهمیدم و توی سن 15 سالگی میدونستم و یاد میگرفتم . الان دنیا رو گرفته بودم

  هفته ی دیگه باید برم یه شهر دیگه 

دیگه تاخیر میوفته بین نوشته هام و تمرکز ندارم 

وقتی اومدم خونمون با خیال راحت تر شب می‌نویسم 

انشاالله که جواب میده❤️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من دو سال هرچی تو قسمت نوت گوشیم مینویسم اتفاق میفته ولی من جز هدفام مینویسم مثلا میگم امسال حتما باید اینکارارو بکنم و تا الان ب طرز عجیبی اتفاق افتاده و کارای مفید هر سالم مینویسم ک بدونم تو اون سال چ کارایی انجام دادم و هر صبح ک از خواب بیدارم میشم ی قران رو طاقچه هست روبروم نگاش میکنم میگم خدایا شکرت بی دلیل .ب طرز عجیبی از ۱۴۰۰ب بعد هر چی ک خواستم بهش رسیدم 

منم یه بار امتحانش کردم ۴۰روز پشت سرهم یه برگه به اندازه دفترچه کامل مینوشتم .از همون روزای اول نتیج ...

ایول 


یه بار ما میخاستیم یه خونه بخریم . توی بنگاه داشتیم قولنامه می نوشتیم و وسطاش بود . ولی قبل از اینکه از خونه برم بیرون به خدا گفتم اگر این خونه به صلاح ماست درستش کن . خلاصه وسطای قولنامه نوشتن ... عموی صاحبخونه اومد توی بنگاه و همه کاغذا رو پرت کرد و پاره کرد و با خود صاحبخونه که برادرزاده ش بود گلاویز شد و بزن بزن ... عموی صاحبخونه خودش بنگاه دار بود حرفش این  بود که چرا نیومدی توی بنگاه من این معامله رو انجام بدی .

من و پدر و برادرم هم یواشکی از بنگاه اومدیم بیرون  و بخدا گفتم ممنون لابد به صلاح نبوده .  بعدش یه خونه خیلی بهتر از اون با همون پول خریدم .

خلاصه بعد از چند ماه  یه مشتری اومد مغازه م و بیخودی شروع کرد به حرف زدن که آره =پسرم یه خونه خریده و به مشکل برخوردن و الان دادگاه بازی دارن واز این حرفا ... وسط حرفاش متوجه شدم همون خونه ای که ما قرار بود بخریم و قولنامه شو نصفه نوشتیم همون بوده و ما رو خدا نجات داد . اون روز خیلی از خدا تشکر کردم که نذاشت اون معامله سربگیر ه ....

من دو سال هرچی تو قسمت نوت گوشیم مینویسم اتفاق میفته ولی من جز هدفام مینویسم مثلا میگم امسال حتما با ...

یکی از دلایلی که احساس می کنم اعتماد بنفس شما بالاست همین کار مفید شماست .... حتما ادامه بدید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز