چه خوب که اومدین،،،، پسرک من ۱ماه زود به دنیا اومد یک ونیم کیلو بود، بدترین حس دنیاست وقتی از بیمارستان مرخص میشی و نوزادت کنارت نیست، وقتی دوماهش بود رفت اتاق عمل برای عمل فتق، وقتی یکسالش شد، رفت عمل هیپوسپادیاس ( انحراف مجاری ادرار)
من بچه اولم هم اوضاع مالیم خوب بود و هم شوهرم... ولی کم کم اوضاع خراب شد و بعد از بچه دوم روز به روز هم بدتر... الان عصبی شدم و خسته و تا حرف میزنم میگن چرا دو تا بچه اوردی... اخه من که نمیدونستم قراره اخلاق شوهرم انقدر بد بشه...
الان نزدیک یکسال و نیم هست تازه میشینه، تازه به زور وایمیسته، باید ببرم کاردرمانی، خانوما خیلی خستم،انقدرم این بچه کینه ایه یه کلمه مثلا بهش میگم اه بسه دیگه ،باور میکنین کلا باهام قهر میکنه، بغلم نمیاد، نمیگه مامان
وااای عزیزم درکت میکنم کامل
چون دختر من مدفوع خورده بود زیاد ۱۰شب بیمارستان بود
وقتی زایمان کردم منتظر بودم بچموبیارن نوزاد تخت روبروییمو اورده بودن میگفتم خدایا چرا بچه منو نمیارن 😔😔بعدفهمیدم بردنش ان ای سیو😭😭اصلا نمیدونم چجوری همه صورتم خیس شد تو چند ثانیه😭😭
چون‌خیلی کوچیک بود بیش از حد نازشو کشیدیم، رسیدیم تاجون گرفت، الان نمیدونم چیکار باید بکنم، تربیت درست چیه، میگن تا دوسالگی تربیت نکنین ولی آخه اینجوریم خیلی لوس میشه، رسما تا الان من و باباش رو سر خوابیدن بازی داد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
