خابگام رو تخت خابیده بودم دیدم ی چی اومده کنارم میخاد بترسونتم یا بختک بندازه روم همونجوری ک خابیده بودم بهش گفتم حوصلتو ندارم کاری میکنم جد و ابادت پشیمون شه بسم الله الرحمن الرحیم ک گفتم بلن شدم ع جام یهو ک ب خودم اومدم دیدم نشستم تو همون حالت یادم رف ولی الان ک فکرشو میکنم ووویی جنو دعوا کردم😂
البته تو هر خوابی ک میبینم دعواش میکنم یا با سنگ میزنمش یا بعضی خابام خوشگل موشگل میان جلو ع بس اینجوری دیدم عادی شده برام طوری ک میگ قراره بیشتر ببینیم