از وقتی باردار شدم گفتم اسم بچ رو چی بذاریم هیچی نگفت. هیچی نگفت هیچی نگفت. صدبار ازش پرسیدم . یکی دو تا رو پیشنهاد داد ولی پیشنهادات پرتی بود. پسرم شب نوزدهم ماه مبارک به دنیا اومد. منم از اول بارداری گفتم اسم علی رو خیلی دوست دارم. اسم پسر اولی رو هم شوهرم انتخاب کرد. اونقدر سکوت کرد و به پیشنهادات من واکنشی نشون نمیداد حتی پیشنهادات اطرافیان که اونا هم همه میگفتن علی یا مثلا امیرعلی. محمدعلی. چون اسم داداشش هم محمدحسین هست. ولی هیچی نگفت. اونوقت رفته شناسنامه گرفته است بچه رو اون چیزی که دلش میخواسته گذاشته. اسم یکی از بستگان ناتنی من که تو فامیل ما آدم خوبی هم نیست و معتاده و .... البته نمیدونست اسمش اینه. منم اصلا زبونم نمیچرخه به بچه ام این اسم رو بگم. اسم سنگینیه.
آخه به مادر حق نداره نظر بده. یا من حق نداشتم از قبل بدونم یا از قبل با من مشورت کنید مرد. دلم خیلی شکسته. پر غم و غصه شدم. هر کی بهم میرسه تیکه متلک می اندازه و یه حرفی میزنه. همه شوکه شدن از این کارش. اسم بچه رو گذاشته محمدتقی.
خواهشاً ادب رو رعایت کنید و فحش ندید به همسرم. مرد محترمی هستش ولی یه وقت هابی اینطوری حرص میده