ینی یه نفر نبود که بتونه

اونم متاهله.همچین پسرم میس شاید از شوهرم بزرگتره...نه که به اون صورت ازش خوشم بیاد...در حالت عادی اصلا هیچ جای ذهنم جا نداره!فقط مثلا وقتی ببینمش نمیدونم چرا..مثلا نمیتونم نیشمو ببندم خیلی باهاش چش تو چش حرف میزنم در صورتی که با بقیه وقتی مییحرفم اینجور نگاهشون نمیکنم.مستقیم تو چشاش

یه سرش دوستیه یه سرش نسبت فامیلی...ولی خیلی دور تو دو تا شهر مختلف

واقعا طرز فکر من انقدر خراب نیس نمیدونم این چرا اینجوریه!!!میدونی از پارسال که مسافرت بودیم باهام درد و دل کرد(شوهرمم بود موقعی که حرف میزدیم) از دست زنش مینالید فک میکنم از اونموقع انگار نگاهم عوض شد ولی اصلا نمیخام خیانت شکل بگیره.

نه گلم اینجوری نیس..اون وقتی میاد من خونه نمیرم دیگه پذیرایی میکنم و میرم بیرون چون گفتم که یه نسبت فامیلی دورم داریم...ولی اینکه وقتی اون میخاد شب بمونه منم خونه باشم نیست..شوهر خودم انقد روی اینچیزا حساس هست من خودمم همینجورم...ولی آخه اونم یه کم سردی نمیکنه خب...تازه اون انگار بدتره خیلی بد گیر افتادم میترسم کوچکترین حرکتی شوهرمو حساس کنه خودم بیشتر تو عذاب بیوفتم

خب عاخه این که میاد شهر ما فقط با شوهرمو برادر شوهرم میگرده خب اینام وقتی میرن شهر این یارو فقط همراه این میرن جایی..رفاقتشون معرفتی هس.وقتی میاد شوهرم خیلی هواشو داره معرفت میذاره براش اونم مرد جا افتاده ای هس شوهرم حتی شک هم نمیکنه...ولی من که میفهمم چخبره...نگاه تو چشماش میکنم میفهمم چخبره...اون رو حساب خودمونی بودنش منو ب اسم کوچیک صدا میزنه یوختایی هم خانم میذاره آخرش..ولی من که میفهمم چشع...هیچ چیز خاصی نیس ولی من از نگاه هاش و از حس خودم بدم میاد!!نمیگم هیزه ولی نگاه هاش حس داره...

اره من خودمم همین فکرو میکنم...البته با شوهرم بودیم ولی خیلی از زنش بد گفت..البته زنشم ما میشناسیم میدونیم دروغ نمیگه..ولی مثلا جلو خود من گفت به فلانی(شوهرم)گفتم قدر زنتو بدون اینجوریه اونجوریه و اینا.تعریف کرده بود🙁

نه وقتی میاد خونمون من نمیمونم که...مثلا وقتی میرسه یه چای و قلیون میذاریم و بعد یع ساعتم من میرم بیرون...خب نمیتونم که تا از راه رسید من خودمو کج کنم و بی محلی کنم خب شوهرم میفهمه حالا فکر میکنه یه چیزی هم شده در صورتی که همش یه حس زنونه هس.ولی مطمئنم درسته! بالاخره فامیله.پارسال عید هم یه هفته باهم رفتیم مسافرت زنو بچشم بودن کلی باهم خوشگذروندیم واینا...از همون پارسال این حس کوفتی افتاد به جونم...

من اگه تابلو بی محلی کنم خب شوهرم نمیگه پ اونهمه بگو بخندا با زنش چیشد،؟من که میدونم شوهرم اصلا فکرشم ب این چیزا نمیرسه.خب خداییشم تا حالا چیزی نبوده که کسیو حساس کنه من فقط میفهمم.میدونمم ک اشتباه نمیکنم..این تو ذهن خودش یه چیزایی داره

@نی_نی_یار_شب  بی زحمت این تاپیکو بترکون

@نی_نی_یار_41‍ ‍