2777
2789

تو اشناها

خانواده دختر برا دخترشون دنبال شوهر میگشتن

اینا دوتا دختر بودن یکیش ازدواج کرده بود یکیش مجرد

گیر دادن به پسری با زبون گرفتنش دخترشون و نامزد کرد انقد پسره رو اذیت کردن پسره نامزدیو بهم زد

بعد چند سال دختره رو به  یکی صمیمی ترین دوستهای پسر قبلی پیشنهاد دادن و گفته بودن پسر قبلیه بده و فلان ما ندادیم

خلاصه گرفتش و رابطه این دوتا رفیق و خانوادشون توسط اون خانواده دختر و وصلتشون خراب شد  اینا فامیل هم بودن خانواده دختره غریبه بود از لج اینجور کردن کارما جواب میده👌

دختر بزرگه و شوهرش با یه خانواده ای خیلی رفت و امد میکنن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم یه خونواده خیلی اذیتم کردن 

دخترشون ازدواج کرد تو اوج خوشحالی سرطان گرفت 

و فوت شد 

البته نمیگم بخاطر من بوده اما هیچ وقت نمیبخشمشون برای من با اون روحیه خیلی سخت بود 

بعد خواهر بزرگه و شوهرش که فامیل همن 

با اون یه خانواده دیگه که اونام فامیلشون هستن شب و روز باهم هستن وهمه جا باهم میرن و فلان... 

بعد دوسال اون یکی زن و شوهره به اختلاف میخورن و مشکلات و اینا از هم جدا میشن  

بعد این خواهر بزرگه و شوهرش  این بار با خانواده پدر دختره که طلاق گرفته رفت و امد میندازن و همیشه خونه همن فامیلم هستن خو

دوسه سال میگذره اینا همه جا باهم میرن جوری که فامیلای دختره طلاق گرفته به خانوادش میگن شما یه دختر بیوه داری خوبیت نداره انقد فلانی جونه میاد خونتون هرچند زنم داره ولی خوبیت نداره اونا میگن نه اینجور نیس اون از عالم فامیلی میاد

حرف در نیارین ولی دختر طلاق گرفتهه خیلییی به خودش میرسیده خیییلی

بعد چند سال از طلاق دختره 

اون زنه و شوهره یه دخترم دارن 8/9سالشه

کم کم حرف و حدیثها شروع شد که خواهر بزرگه و شوهرش با هم اختلاف دارن دعوا میکنن نمیسازن پسره به دختره بی میله سرده ازس دلسرد شده

دختره قهر میکنه میره خونه باباش به امید اینکه درست بشه 

ولییی تو همین هین متوجه میشه یکی تو زندگی شوهرشه پیامهاشون و میخونه میبینه خیلیم همو دوسدارن 

دختر بزرگه جیغ و گریه و زاری

بزرگترا رو در جریان میزاره به تمید ترمیم رابطه

ولی پسره میگه یا باید کار به کارم نداشته باسی یا جدایی

دختر بزرگه هم فک میکنه الکی میگه  میگه جدایی 

پسره سریع میگه بیا توافقی جدا بشیم بعد چند ماه که جدا زندگی کردن

دختره خون گریه میکنه باورش نمیشه داره زندگی عاشقانه ش خراب میشه

کاش خدا ب جاش منو میدید..حالمو بهتر میکرد سر افرازم میکرد میونشون وگرنه اونا حالشون بدم باشه چیزی ب ...

خدا یجا دستتو میگیره یجا یه حال خوب بهت میده که اشک شوق میریزی از خوشی ان شاالله گلم 

خدا بزرگه ازش بخواه تنهات نزاره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز