درباره ی خواستگار سوال دارم بچه ها. لطفا کمکم کنین

یک جلسه😐😐

خب فرهنگای مختلف خیلی فرق میکنه سنتی و غیر سنتی هم خیلی فرق میکنه

حدودا دوسال صحبت کردیم چون دوست بودیم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ما کلا ی جلسه بود چون فامیلیم و میشناختیم همو 

بعد  2،3 روز زنگ زدن وقتی جواب مثبت بود اومدن برا تعیین روز ازمایش بعدم ازمایش دادیم و خرید و بله برون

من پسر عمه ام بود قبلش اصلا یجور دیگه به نظرم میومد ولی بعد ازدواج دونستم خیلی خسیسه مثلا عقدی رفتیم بیرون اون بمن گفت خیلی پیشونیت درازه و خیلی دندونات جلو حالا همه میگفتن تو خبلی خوشگل تری ازون و قابل مقایسه نیستینا ولی اینرو بهم‌گفت بعد گفت چی میخوری من گفتم هیچی گفت ا چه خوب و هیچی نخرید سری بعد گفت چی میخوری من گفتم بستنی ماشینی که گرون نباشه اونم خرید ولی گفت فکر کردم مثل خودم دوس نداری بیرون‌چیزی بخوری دیگه سر خرید فقط یه اینه خیلی ارزان با یه روسری یه مانتو خریدن و لباس زیر و جعبه با لوازم ارایش و حلقه هم بردن پیش شاگردش چون معلم سنتور بود اونم‌نامردی نکرد و همه را نازک و پر پرو اورد ولی خودش گرانترین حلقه و کت و شلوار ساعت و دو دست للباس و لباس زیر مارکدار کالوین برداشت و حلقه اون ۴۰ شد مال من ۱۲ هزار تومن دیگه خوب باید میفهمیدم چجور ادمیه که نفهمیدم حواستو جمع کن استارتر اینا نشونه ازش رد نشو خودشو نشون میده. یه گردنبند اورد که خودشون خریده بودن ۵۰ بعد خودش امده بود از کمد برده بود بعد شر کرد که تو گم کردی و باید از بابات بگی بخره اونم خرید ولی پسر عمم اومد هی اونم دوباره برو گفت گم میکنی و عرضه نداری بعدها یروز تو وسایلاش گردنبند اولیو دیدم و گفت من بابا نداشتم‌و مجبور بودم... سر تالار هم گفتن نصف نصف که شد نود هزار تومن همونم پیچوند و با کلاه بازی دوباره ۴۵ تومنم از بابام گرفت با حقه بازی... باید از اول میفهمیدم...

یجورایی اره

چه خوب شد اینارو تعریف کردی از تجربیاتت استفاده کردیم

🙏🙏🙏