2777
2789
عنوان

سلام کسی ازشوهرش بخاطراعصاب وروان طلاق گرفته

| مشاهده متن کامل بحث + 543 بازدید | 25 پست

دختر دایی پدرم، با یه نفر ازدواج کرد، همی چی خوب بود و داماد عادی بود، ولی از روز بعد از عروسی شروع کرد به چرت و پرت گفتن و کارای عجیب کردن. مثلا یهو بلند بلند بی دلیل می خندید. میرفت تو خیابون می دوید دنبال ماشین ها. یا مثلا چند بار پیش اومد که می اومد تو جمع یا تو خیابون داد میزد مردم من امام زمانم. بعد معلوم شد که روز خواستگاری و روز عروسی با هزار جور قرص و دوا حالش خوب بود. بعدش دختر دایی پدرم طلاق گرفت. خیلی هم راحت جدا شدن.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پرخاشگره یه روز خوش واسم نزاشته دارو که میخورد بازعصی بود حوصله بچه رونداشت واسه همه چی دادوبیدادراه ...

برو دادگاه، حتما یه کاری میکنن.‌ اگه یه وکیل هم بگیری بهتره، راه و چاه رو نشونت میده. اتفاقا دادگاه زودتر جداتون میکنه، چون اینجور آدما خطرناکن. امکان داره یه بلایی سر دور و اطرافیا بیارن. حتما حتما اقدام کن. اتفاق یه لحظه یه. خدایی نکرده اگه هولت داد افتادی سرت ضربه خورد و زبونم لال چیزیت شد، اونوقت چی؟؟!! اگه مثلا زد تو چشمت کور شدی چی؟ اگه این کارها رو با بچه بکنه چی؟!

برو دادگاه، حتما یه کاری میکنن.‌ اگه یه وکیل هم بگیری بهتره، راه و چاه رو نشونت میده. اتفاقا دادگاه ...

منم از همین میترسم من که کلا دیگه ازش میترسم تنهایی نمیتونم باهاش برم بیرون

منم از همین میترسم من که کلا دیگه ازش میترسم تنهایی نمیتونم باهاش برم بیرون

حتما برای طلاق اقدام کن. برای امنیت خودت و بچه ضروریه. خودت رو هم زیاد درگیر گرفتن مهریه نکن. یه دفعه میبینی عصبانی میشه و یه بلایی سرت میاره. به خدا به چشم خودم دیدم، چند سال پیش همسایه مون شوهرش همینجور بود. با زن و بچه اش بد رفتاری میکرد. مثلا ظهر از سر کار که میومد و ناهار میخورد، میخوابید و میگفت حرف نزنین یا کاری نکنین، میخوام راحت بخوابم. حتی به صدای در حد پچ پچ هم حساس بود و دعوا راه مینداخت. یه بار یه بسکوئیت ساقه طلایی خریده بود که سرکار بخوره. دو سه دونه خورده بود، و بقیه اش هم تو داشبورد ماشینش گذاشته بود. بچه هاش هم تو ماشین بازی میکردن تا پدرشون بتونه راحت بخوابه. بچه ها بیسکوئیت رو اوردن تو خونه و مادرشون هم تقسیمش کرد بین بچه ها. شوهره وقتی فهمید به زنش گفت: من اون رو خریده بودم برا خودم، تو به چه حقی دادیش به بچه ها و سر زنش رو محکم کوبید تو دیوار.زنه هم فرار کرد تو خیابون. پدر و مادر خودم زنه با ماشین رسوندن بیمارستان.سرش هشت تا بخیه خورد. بعد زنه رفت درخواست طلاق داد و به شوهرش هم گفت تا سکه ی آخر مهریه رو ازت میگیرم. شوهره هم گفت من طلاقت میدم، ولی سکه نمیدم. ایندفعه بازم کتک کاری شد سر سکه ها. شوهره هم گفت :بلایی به روزت میارم که فکر سکه نکنی. شبش تو خواب رو زنش بنزین ریخت و آتیشش زد. خانمه شانس  اورد که زود بیدار شد و رو زمین غلت زد و آتیش رو خاموش کرد. ولی سینه و شکمش و یه مقدار از بازوش سوخت. بعدش شوهره سه سال زندان بود و زنه هم بدون گرفتن مهریه، طلاق غیابی گرفت. خیلی هم دوا و دکتر  انجام داد تا خوب شد. برا همین میگم زیاد به مهریه فکر نکن چون باعث عصبانیت بیشترش میشه.

حتما برای طلاق اقدام کن. برای امنیت خودت و بچه ضروریه. خودت رو هم زیاد درگیر گرفتن مهریه نکن. یه دفع ...

وای اره بخدا اینم خیلی لجازه منم میخوام بخاطرمهریه فشاربیارم که طلاقم بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز