2777
2789
عنوان

تاحالا مهمونی سمی رفتین

15475 بازدید | 179 پست

یبار رفتیم خونه یکی موقع نهار خوردن گفت دلم خوش بود امروز نمیخوام چیزی درست کنم که شما اومدین اب شدیم غڌاش هم خیلی خیلی کم بود یبارم یه جایی دعوت شدیم شام برای ما مرغ ربی برای خودشون و خانواده زنش سرخ کرده

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

واه😐 یبار ما رفتیم مهمونی تولد یه بچه بود مامانش اینا خیلی بی‌تربیت بودن به همدیگه  می‌گفتن چیزی تو دهن.ت یا سینه هاشونو در می‌آورند نشون هم میدادن

ای پناه بی کسان مرا دریاب🖤

آره خونه جاریم یه بار کلم بارب ریخت رو نون سنگگ و پنیر پیتزا گفت پیتزا سبزی جات یه بارم رفتم آبگوشت بدون گوشت فقط آب بود آورد و با نون خرد سده ک پر مو بود وشوهر یه بارم سیب زمینی آب پز رو نگینی خرد کرد با سس مایونز گفت سالاد سیب زمینی از اینستا گرفتم یه بارم پنیر آورد باقوطی گفت شام بخوریم و آخرین بار دعوت کرد کتف و بال کباب کرد بهمون داد

.

یکی از فامیلامون همش میگفت چرا خونه ما نمیاید و ناراحت میشمو اینا . مام یه سال عید گفتیم بریم سر بزنیم بهشون . خونشون دورم بودا ، رسیدیم ایفون زدیم دیدیم کسی درو نزد بعد من به پنجرشون نگاه میکردم پرده رو داد کنار دید ماییم باز نکرد😐😐

خنثی شده   

کارفرمام من و همکارم رو دعوت کرد خونه‌اش اونم با اصرار زیاد

من رفتم یه گل و شیرینی هم بردم گل رو دادم به دخترش و شیرینی رو به زنش

زنش جعبه شیرینی رو پرت کرد رو ا‌وپن

گل هم از دست دخترش کشید انداخت اون‌ طرف و کلی بهم اخم کرد

منم یهو فهمیدم همکارم نمیتونه بیاد و من تنهام

یه چایی سرد پر تفاله هم کوبید جلوم

منم بعد یک ربع پاشدم امدم بیرون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز