اره آدم ها خیلی عوض شدن
مادر شوهرم کلی بهم بی احترامی کرد با احترام از خونم رفت دعوا هم بینمون شد .من صبحانه نخوردم بعد سه ماه که خونمون بودند نمیدونم چی به همسرم گفتند که من خواستم بیاحترامی کنم و دعوا بالا گرفت
اما روبوسی کردیم
بعد شروع کرد پشت سر هم زنگ زدن به همسرم و توهین کردن به من و مادرم و خواهرانش همینطور
یکبار جوابشون ندادم .حتی مادر و پدرش برای ناهار دعوت کرد همسرم من کیک پختم برای عصرانه و نیومدن
شب عید تماس گرفتیم موقع سال تحویل پدرش گوشی نگرفت قرار بود فرداش بریم خونشون
خواهرش صبح زود زنگ زد که نرید تا مامان خبر بده
چند بار دیگ همسرم زنگزد به مادرش راه نداد بریم
امروز همسرم زنگ میزنه به مادرش که نگفتید کی بیام
اونم ریلکس گفته بابات گفته من دخالت نکنم بینتون بابات میگ خودم میدونم کی پسرمو ببینم
کل مالشون گذاشتن فروش میخوان نقد میکنن ما نباشیم
بعدش که تقسیم کردند و خرج کردند بهمون بگن بیان
منم به همسرم گفتم من بی شخصیت و دم دستی نیستم
یا میان سر قبرم یا میرم سر قبرشون دیگ نمیخوام ببینمشون