2777
2789
عنوان

مامان بزرگم از خونه ی مادرش بیرونم کرد خیلی حالم بده

| مشاهده متن کامل بحث + 574 بازدید | 40 پست
حق داری واقعا اونوقت چند سال دیگه گله میکنن که چرا کسی بهشون سر نمیزنه 

اصلا بخدا روم نشد واسه شوهرم تعریف کنم گفتم باخودش میگه اینا دیگه چقدرخسیس هستن برا یه لقمه نون اینجور بهش گفتن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خونه مادربزرگ خودت نه خانم بزرگ اون بنده خدا که اصرار هم کرده بمونی....خونه مادربزرگ خودت نرو خسیس خ ...

میدونی چرا اینجور بهم گفت دلیلشون اینه که اگه مثلا یه کوچکتر از ما باشه بقیه هم توقع میکنن مثلامیگن چرا نوه ی فلانی هم بوده ولی مال ما نگفتن بیاد

بعضی مادربزرگ ها نوه انگار دشمن خونیشون هست مادربزرگ منم اینجوریه ازش خوشم نمیاد 

افرین منم قشنگ میفهمم که حسادت داره به من.یه خاله هم سن خودم هم دارم همش منو با اون رقیب میدونه

میدونی چرا اینجور بهم گفت دلیلشون اینه که اگه مثلا یه کوچکتر از ما باشه بقیه هم توقع میکنن مثلامیگن ...

اره قشنگ متوجه میشم چی میگی چون برای ما هم همین داستان ها هست ...‌یکی همینجوری بره میگن چرا اومد الان بقیه هم دلخور میشن ما رو نگفتن و توقع میکنن و فلان همون باید محل نزاری بهشون حالشون جا بیاد 

افرین منم قشنگ میفهمم که حسادت داره به من.یه خاله هم سن خودم هم دارم همش منو با اون رقیب میدونه

آخ گفتی این خاله هم سن از همه چی بدتره حالا مال تو یکیه مال من ۳ تا که اصلا دنیای حسادت موج میزنه 

اره قشنگ متوجه میشم چی میگی چون برای ما هم همین داستان ها هست ...‌یکی همینجوری بره میگن چرا اومد الا ...

اره دقیق همینه که گفتی.چقدر دل ها سیاه شده بخدا.قدیم یه نون و ماست وسط بود ولی ای حرفا هم نبود دیگه

آخ گفتی این خاله هم سن از همه چی بدتره حالا مال تو یکیه مال من ۳ تا که اصلا دنیای حسادت موج میزنه&nb ...

فردا زنگ میزنم خونه ی خانم بزرگ.میگم والا مامان بزرگم اومده اتاق اینجور بهم گفته منم دیگه اومدم بیرون

اره دقیق همینه که گفتی.چقدر دل ها سیاه شده بخدا.قدیم یه نون و ماست وسط بود ولی ای حرفا هم نبود دیگه

اره والا خدا بیامرزه قدیم و روزای خوب رو دیگه سن بالا ها بدتر از کوچیکترای الان شدن انگار آلزایمر شدن روزای قدیم یادشون رفته چقدر صفا بود....دیگه به نوه شون هم حسادت دارن و چشم دیدنشون ندارن...‌خواهرم سالی یه بار میره فقط باور میکنی فقط عید سر میزنه 

فردا زنگ میزنم خونه ی خانم بزرگ.میگم والا مامان بزرگم اومده اتاق اینجور بهم گفته منم دیگه اومدم بیرو ...

جسارتا سوال شدم برام خانوم بزرگ میتونن تلفن اینا جواب بدن؟منظورم اینه شنوایی و تحرک و ایناش خوبه؟که میخوای اونطوری براش توضیح بدی،قاعدتا باید سنش بالا باشه خیلی

🌼انواع اکسسوری مو🌼غرفه** گندمک گالری **در باسلام،فروشگاه 💥گالری گندمک 💥در ترب //// سایت فروشگاهی گوگل⭐️*گالری گندمک۲*⭐️

فردا زنگ میزنم خونه ی خانم بزرگ.میگم والا مامان بزرگم اومده اتاق اینجور بهم گفته منم دیگه اومدم بیرو ...

اره زنگ بزن حتما و بگو جریان چی بود بزار بدونه دختر خودش چقدر خبیث هست و نزاشته تو بمونی اونجا حتما بگو وگرنه جور دیگه برداشت میکنه

ادما یه جوری شدن بخدا دیگه آدم دلش نمیخواد با هیچکس حتی نزدیک ترینت هم رفت و امد کنی

اره آدم ها خیلی عوض شدن 

مادر شوهرم کلی بهم بی احترامی کرد با احترام از خونم رفت دعوا هم بینمون شد .من صبحانه نخوردم بعد سه ماه که خونمون بودند نمی‌دونم چی به همسرم گفتند که من خواستم بی‌احترامی کنم و دعوا بالا گرفت 

اما روبوسی کردیم 

بعد شروع کرد پشت سر هم زنگ زدن به همسرم و توهین کردن به من و مادرم و خواهرانش همینطور 

یکبار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جوابشون  ندادم .حتی مادر و پدرش برای ناهار دعوت کرد همسرم من کیک پختم برای عصرانه و  نیومدن


شب عید تماس گرفتیم موقع سال تحویل پدرش گوشی نگرفت قرار بود فرداش بریم خونشون 

خواهرش صبح زود زنگ زد که نرید تا مامان خبر بده 

چند بار دیگ همسرم زنگ‌زد به مادرش راه نداد بریم 

امروز همسرم زنگ میزنه به مادرش که نگفتید کی بیام 

اونم ریلکس گفته بابات گفته من دخالت نکنم بینتون بابات میگ خودم می‌دونم کی پسرمو ببینم 

کل مالشون گذاشتن فروش می‌خوان نقد میکنن ما نباشیم 

بعدش که تقسیم کردند و خرج کردند بهمون بگن بیان 

منم به همسرم گفتم من بی شخصیت و دم دستی نیستم 

یا میان سر قبرم یا میرم سر قبرشون دیگ نمی‌خوام ببینمشون 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792