عزیزم سال 1401 ماشین خریدیم با بدبختی
همون ماشین شوهرم هر کاری کرد بفروشه تا دستش بچرخه با خرید و فروش اصلا نمیرفت .البته بگم از پراید خیلی مدل پایین شروع کرده بود تا به این ماشین رسیده بودیم با خرید و فروش
همسرم همش ناراحتی میکرد که فروش نمیرفته میگفتم ناشکری نکن این ماشین خیر داره خدا ببینم قسمتمون چ میکنه
همسرم خیلی سعی کرد دلالی زمین کنه اصلا نمیشد دوروبری ها فایل که پیدا میکرد یواشکی دورش میزدند و ماری نمیتونست کنه
امسال تو عید دوست صمیمیش یک قطعه زمین با ماشین و کمی چک و قرض و قوله معامله کرد ما روحمون هم خبر نداشت که زمین پلاک کوچیک داره
خودش اومد سمت شوهرم و خریدیم
این یکی از معجزات زندگیم بود بخوام بگم تا شب باید بگم عزیزم
همش در هر لحظه خدا رو یادت نره و اول برای دیگران بعد برای خودت آرزوی خوب کن .
شک نکن به برآورده شدنش