هیچوقت فکر نمیکردم که عاشق بشم
اما این اتفاق افتاد و فقط با یک نگاه من به اون علاقه دارم
همانند بعضی ها خودم رو واسه اون فرد اذیت نمیکنم که بتونم یه زندگی مشترک باهاش داشته باشم.
و اینکه من نمیتونم احساساتم رو جدی بگیرم
چون به اهدافم و زندگی شخصی خودم بیشتر اهمیت میدم و اصلا این احساس که در من به وجود اومده رو جدی نمیگیرم و نمیخوام با اون فرد زندگی کنم
اون ازدواج کرده و ده سال از من بزرگ تر هست و سن من کم هست و من نمیخوام تنها بودنم رو با یکی شریک بشم.
من دارم این احساسم رو نابود میکنم
و فقط دوست دارم باهاش حرف بزنم
اون به من امید میده و باعث میشه من خوشحال باشم
یه احساس نفرت شدیدی هم نسبت بهش دارم
آیا این احساس من واسه همیشه هست؟
آیا رفتار من نرمال هست؟